برای گیجیهایت شقیقه را آوردم
"ابزار فرار" نخستین سروده ابراهیم عالی پور است که در 91 صفحه شامل 86 شعر میباشد و توسط انتشارات نیماژ به چاپ رسیده است. ابراهیم عالی پور نویسنده و شاعر جوان متولد ۱۳۶۸ و از اهالی ایذه،بود او در روز سهشنبه پنجم مرداد ماه 1395 به زندگی خود خاتمه داد.
مدتی بود که این مجموعه را در دست داشتم که عناصر رواییاش را بررسی کنم. علت انتخاب آن هم نوع شیوه بیان و برهم زدن عادات دستوری متداول بود نوعی آنارشیسم در شعر. البته نه آنقدر که بتوان برای آن مانیفستی ارائه داد. از آنجایی که بیشتر از ما شغلی به غیر از دغدغههای فرهنگی وادبیمان داریم نوشتن این یادداشت به نعویق میافتاد تا این ماه که قرعه به نام این کتاب افتاد. بعد شنیدن خبر در گذشت شاعرش، خواستم کتاب دیگری را بررسی کنم چرا که دوست نداشتم به شیوه متداول "عزیز شدن از دست رفتگان پس از مرگشان" عمل کنم. نوعی احساس منفی که خواندن این یادداشت برای هیچ کس به اندازه خود شاعر نمیتوانست جالب باشد. پس از کلنجار با خودم قانع شدم که این متن را بنویسم.
فضاسازی در شعرهای این مجموعه به شکل روایی است و شاعر نیز بیشتر از روایت بهره میبرد و تصاویر بیشتر بیان میشوند تا تصویر البته شاعر با نوسان میان عینی وذهنی بودن و ظرافتهای بصری و خلق ایماژهای عینی روایت را به مجازیترین شکل ممکن بیان مینماید. گرچه این روایات به شکلی کمدی و با نوعی گزندگی همراه هستند.
ابراهیم عالی پور شاعری است که در فضای روایی شعر خود عناصر غیر مرتبط را به گونهای در شعر وارد میکند که هم نوعی طنز ایجاد میکند وهم تلخی و یکی از دیگر از ویژگیها شعر او استفاده از افعالی غیر مزتبط در پایان جملههاست ماننده نمونهای زیر
«پدرم مشکوک است جمجمهام را
در آن کاکتوس را من شکستهام
زندگی هم، خسله بود و افیون
که هیچ کداممان دست راست خود را معصوم نبودیم»(شعر شماره 5 صفحه 11)
یا
«مادرم خستگی خود را
سحرگاه
در اعصاب سجادهاش میتکاند
خدا را سمتی عجیب
میداند که مراقب من بوده است
علی الخصوص کودکی که همهٔ بلدرچینها را میداند»(شعر شماره 79 صفحه 85)
اشاره به المانهای داستان نظیر طرح و شخصیت اجرای دیگری از روایت است که در این شعر دیده میشود. شگردی که بیشتر آثار چه قدیم و چه جدید از آن سود جستهاند. شعر نمود دیگری از روایت است و فیگورهای واژگانی میتواند بر زیبایی هنری شکل روایت تأثیر بگذاردو بنابراین روایت بخش مهمی از شعر میگردد.
«قلادهای که در چشم من باز است
ذهنیتم را
جدا از زخم و احتمال تعریف میکند
به کتابها سیگار تعارف میکنم
گرد مفاهیم و
وقت معینی که
در زیر سیگاری مشترکیم
که عینکم را جا بگذارم
در سطری از «فروغ«
با خط کش 35 سانتی ام رخنه کنم» (شعر شماره 12 صفحه 21)
بینامتنیت شکل دهی معنای متن بوسیله دیگر متون است که میتواند شامل دگردیسی متنی دیگر توسط مؤلف یا ارجاع به متنی دیگر باشد که شاید شیوه بیان دیگری به روایت بدهد بینامتنیت در واقع اشاره به روایتهای دیگری است که به روایت اصلی قوام میبخشند بیآنکه به ذکر همه ماوقع بپردازندو دراین مجموعه استفاده از این تکنیک را بسیار میتوان مشاهده کرد ارجاع به شعرهای فروغ و " سه قطره خون "صادق هدایت و... که میان مخاطب و متن آشنایی ایجاد میکند.
«در این خاک
لطفاً کسی کلید نچرخاند
صدای باد میآید
خوبیاش این است
عطر گلوی تو خوب است
هنوز سه قطره خون را میفهمیم
با هم در زیر سیگاریمان مشترکیم این وقت شب». (شعر شماره 18 صفحه 27)
همانطور که لسینگ میگوید شعر را باید از حرکت شناخت و عناصر شعری زمانمند هستند و البته این زمان مندی به معنای تاریخ انقضا داشتن نیست بلکه زمانی است که در اثر چیدمان کلمات و شکل گیری مفاهیم در ذهن ایجاد میگردد.
«این شقیقه دارد کجا میبرد مرا؟
با کلهای پراکنده در اعتمادش
کلید محض
مذهبی لخت شده در شفا
که تظاهر میکند گویا با جسدی سرد،
که در خود درد دارد«(شعر شماره 82 صفحه 87)
شاعر بیشتر شعرها را با اول شخص روایت میکند ودر چنین شعرهایی که انتظار میرود بار احساس سنگینتر باشد شاعر فضایی ذهنی را هم با آن در میآمیزد راوی با زاویهٔ دید و دانش تفسیری تعریف میشود ولی با ساختاره تبدیل به یک گونهٔ روایتی (تیپ روایتی) میشود که میتواند داستان را روایت کند. البته در این شعرها راوی یک تیپ روایتی نیست بلکه دارای لحن است و این لحن در سراسر شعرها حفظ میگردد
. «ساعت را روی نفرتهایم کوک میکردم
روی بغضهایم میگذاشتم
تنها بودم
برای خرید چراغ مطالعه
شب بهانهٔ خوبی بود
اتفاقاً زمستان است
و حشرات کمتری در حافظهام مدار میشوند»(شعر شماره 83 صفحه 87)
استفاده از این راوی اول شخص تکنیکی است که بُعد احساسی مخاطب را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد و موجب روانی و سادگی شعر نیز میگردد. انتخاب راوی «همودایجتیک» که تجارب شخصی و ذهنی خود را به عنوان شخصیتی از داستان تشریح میکند و محور اساسی شعر، در واقع ذهنیت و فردیت شاعر است که در پیوند با عناصر هستی خود را نشان میدهد نوع سطر بندی شعرهای این مجموعه هم کمی عجیب و دور از انتظار است.
«تکان بخور لعنتی
از مردن میترسم
برای گیجیهایت
شقیقه را آوردم
و میچرخم
غرض طنابی که
از گلوت پایین نمیروم
مدار خوبی برای دلهرههایت ً
اصلاً ریشه میزنم
در محض هر چه زخمی هستی
هیچ چیز پاک نیست
ما نجات نیافتیم آخر
که از این گیس بافیها آفتی زده را
میفهمیم فقط ً
که زندگی شاعر انتزاعی ست ذاتاً
(شعر شماره 19 صفحه 23)
در پایان باید گفت ابراهیم عالی پور شاعری ساختار شکن بود که چینش نامتداول سطرهایش وهمچنین استفاده از فعلهای نامانوس و تصویر سازی به شیوه بیانی از مهترین شگردهای کاری او به شما میرفت شاید اگر تصمیم دیگری میگرفت شاعری خوش آتیه میتوانست باشد.■
منابع:
1- ابراهیم عالی پور، ابزار فرار، مجموعه شعر، انتشارات نیماژ، چاپ اول، تهران 1392
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک
www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html