• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • یادداشتی بر فیلم «خدا عاقبت آمریکا را بخیر کند» کارگردان «باب‌کات گلدویت»؛ «حامد مختاری»/ اختصاصی چوک

یادداشتی بر فیلم «خدا عاقبت آمریکا را بخیر کند» کارگردان «باب‌کات گلدویت»؛ «حامد مختاری»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

یادداشتی بر فیلم «خدا عاقبت آمریکا را بخیر کند» کارگردان «باب‌کات گلدویت»؛ «حامد مختاری»

کارگردان:Bobcat Goldthwait

نویسنده:Bobcat Goldthwait

بازیگران :

Joel Murray...Frank

Tara Lynne Barr...Roxy

Mackenzie Brooke Smith...Ava

Melinda Page Hamilton...Alison

تلویزیون: فیلم از تعویض پی در پی کانال‌های تلویزیون شروع می‌شود در واقع هر کانال عادات و افکار زندگی آمریکائی را شرح می‌دهد. این و ساختار ساده‌اش انگشت انتقادش را بر همین اصل یعنی نگرش‌های و افکار عمومی مردم آمریکا گذاشته. فرانک (جوئل موری) مرد میانسال و ساده‌ای است که در شرکت بیمه مشغول به کار است. او همانطور که اشاره شد مرد ساده‌ای است و هر فردی در نگاه اول او را بی آزار، خانواده دوست و بسیار محترم می‌شمارد. اما فرانک چندان کارمند ساده و بی آلایشی نیست، او از همسرش جدا شده و حالا یکی از طرفداران پر و پا قرص شوهای تلویزیونی آمریکایی است و به راحتی تا سحر بیدار می‌ماند تا آنها را تا انتها تماشا کند!

نمای ابتدایی فیلم از فرانک شخصیتی منتقد عرف و عادات جامعه نشان می‌دهد. برخورد فرانک با اخبارها و برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی و نگرش همسایه‌اش به شکل عامیانه‌ای منتقدانه است و آنها را به سخره می‌گیرد. میزان انقاد فیلم در همین حد است ...فقط سطح نگرش عمومی که تلویزیون سرمنشا آن است. میانگین تماشای تلویزیون در آمریکا روزانه چهار ساعت و 42 دقیقه یا 282 دقیقه است، یعنی بیش از یک ساعت بالاتر از میانگین تماشای تلویزیون در کشورهای صنعتی بزرگ جهان. تلویزیون در واقع به مخاطب خود همه چیز را می‌دهد او اطلاعات دسته بندی کرده و به ذهن بیننده از طریق قوی‌ترین محرک خود یعنی تصاویر پی در پی انتقال می‌دهد. رسانه‌ای که از زمان ایجادش تاکنون پیش برنده خیلی از اتفاقات بزرگ از جمله کشاندن جوانان به صحنه‌های نبرد و اسطوره سازی از دیکتاتورها بوده است. امروزه تلویزیون یه اعتقاد ساز است او بعد از کنسرو مواد غذایی و آمیختن آنها با انواع مواد شیمیایی مضر حالا وظیفه کنسرو کردن غذای روح و انتقال آن به مغز انسان است. مادران مدرن روش بچه داری را از او یاد می‌گیرند و بچه‌ها روش زندگی را. نشانگاه آن ناخودآگاه است و شیوه‌ای که برای تسخیر آن بکار می‌گیرد (تکرار) است. به شبکه (GM TV) دقت کنید او همواره سریالهایش را تکرار می‌کند. نمی‌گذارد بیننده از هیچ یک از قسمت‌ها فرار کند. موضوع‌هایی مثل خانواده ستیزی، رابطه نامشروع و روابط سست را آنقدر در شکل‌های مختلف برای بیننده به نمایش می‌گذارد که این مسائل فوق کاملاً در زندگی افراد عادی و امری روزمره جلوه کند. آن‌ها حتی یک روزم از دست نمی‌دهند.

-            یه مرد جوون دیگه ادعا میکنه وقتی داشته از خونه مایکل جکسون دیدن می‌کرده مایکل جکسون بهش تجاوز کرده، والدنش ادعا میکنن اگه تا حالا حرفی نزدن بخاطر علاقه زیاد اونها به آهنگهای مایکل جکسون بوده ...

-            چرا دست از سرش بر نمی دارن؟؟؟ تنها چیزیکه مایکل می‌خواست خوشحالی مردم بود.

-            تنها چیریکه می‌خواست همین بود. مردم نمیدونن بین اون و بچه‌ها چه اتفاقی افتاده ...

-            همشون یه عده حسود، نفرت انگیزن ...

در دیالوگ‌های ابتدایی همسایگان فرانک می‌بینیم که درباره مایکل جکسون در حال گفت و گو هستند. همه ما میدانیم که مایکل جکسون بعد از خواندن چند ترانه اعتراضی مورد هجوم رسانه‌ها قرار گرفت. ساختن زندگینامه‌ها و روایات دروغین در مورد اشخاص یا تاریخ را به شکلی جانبدارانه نشان دادن از فعالیت‌های متداول تلویزیون امروز است.

همچنین می‌توان تلویزیون را یک انتقال دهنده فرهنگ و در نتیجه بوجود آورنده یک دگرگونی فرهنگی بحساب آورد. در ایران از مدت‌ها قبل این روند شروع شد و با پخش شدن سریال‌های فاجعه آمیزی کره جنوبی همچون جومونگ و غیره ... بینش تاریخ غلطی را انتشار می‌داد. در دوره‌های بعد از طریق شبکه (فارسی 1) فرهنگ آمریکای لاتین و کره جنوبی در قالب زندگی مدرن وارد شد.

در قسمت‌های بعدی می‌بینیم که مشکل بزرگی به تازگی گریبانگیر فرانک شده و آن هم اینکه که از کار اخراج شده است؛ آن هم به دلیل سرباز زدن از قوانین مربوط به اذیت و آزار جنسی که وی از آن تخطی کرده است. فرانک بعد از مواجه با این واقعیت به خانه خودش باز می‌گردد و تصمیم وحشتناکی می‌گیرد. او تفنگ شخصی‌اش را بر می‌دارد و پس سرقت اتومبیل همسایه‌اش (که اصلاً هم دل خوشی از او ندارد) رهسپار جاده می‌شود تا یکی از بی مزه ترین مجری‌های تلویزیون را پیدا کند و با تفنگ اش او را از صحنه روزگار محو کند! او در میانه سفر با دختر نوجوانی به نام روکسی (تارا لین بر) آشنا می‌شود و این دو بزودی پی می‌برند که اهداف مشترکی دارند. روکسی هم به مانند فرانک از فرهنگ عامه آمریکایی‌ها خسته شده و تصمیم دارد تا هر انسان پوچ و بی معنی (از نظر خودش) که از نزدیک مشاهده کرد به قتل برساند.

فیلم (خدا عاقبت آمریکا را بخیر کند) روندی تکراری و ساده را برای تفکرات انتقاد آمیز خود انتخاب کرده است پایین بودن این سطح را ما در مقایسه با فیلم‌های اعتراضی در دهه‌های شصت بررسی می‌کنیم. این فیلم به ظاهر انتقادی مد نظر کمپانی را انجام می‌دهد چرا که مردم را مورد هدف قرارداده است. حتی مقصران در این فیلم نقش خود را به نوعی مصنوعی و مستقیم اجرا می‌کنند. اعتراض در این فیلم به سیاست گذاری‌های در پشت پرده رسانه اشاره نمی‌کند. در کل می‌توان نگاه اعتراض آمیز این فیلم را ضعیف و مصنوعی دانست. این شیوه از انتقاد را می‌توان در خیلی از فیلمها و سریال‌های دیگر دید حتی در سبک موسیقی رپ نیز با هدف قراردادن عادات و رسوم جامعه به ظاهر دلسوزانه در حال بررسی و ارائه راهکار است. هیچ کدام این سوال را جواب نمی‌دهد که سر منشا

همه این مشکلات کجا می‌تواند باشد؟؟؟؟

این نوع دیدگاه در واقع به مسائلی اشاره می‌کند که همه هر روز در حال دیدن و لمس کردن آن هستند. این تفکر انتقادی دیکتاتور منشانه است یعنی انتقاد از مردم نه از حاکمیت. چرا که در این نوع انتقاد دولت در بلندی از قوانین بی نقض و بشر دوستانه ایستاده و این عوامل جامعه هستند که خود سرانه عمل می‌کنند.

خب ما مشکلات را بخوبی در ابتدای فیلم دیدیم اما راه حل فرانک چیست؟؟ در صحنه‌ای که او درب جعبه یادگاری‌هایش را باز می‌کند پلاک دوران خدمت او نیز مشخص می‌شود او قبلاً نظامی بوده و برداشتن اسلحه شیوه حل مشکلات به روش آمریکائی را می‌بینیم. کشتار و از بین بردن. وقتی به سیاست جهانی کشور آمریکا دقت کنیم می‌بینیم که دقیقاً روش حل مشکلات او به همین روش است. بعد از نابودی فرهنگ و فیزیکی کشورهای کوچک با سیاستی سست بعد با تسلیحات نظامی قدم به جلو می‌گذارد تا مشکلات حل کند. از این نظر نمی‌توان این فیلم را فیلمی با رویکرد انتقادی آزاد قلمداد کرد چرا که این فیلم نیز همانند دیگر فیلم‌ها هالیوودی به تقدس جنگ و سربازان جنگی می‌پردازد و نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه وسیله مناسبی برای ترویج خشونت جمعی در میان جوانان و نوجوانان می‌گردد. فیلم خدا عاقبت آمریکا را بخیر کند شیوه انتقاد جدید در خدمت انتقاد شونده اصلی می‌باشد.


 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.

http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک

http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html

دانلود نمایش رادیویی داستان چوک

http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك

http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

http://www.chouk.ir/honarmandan.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692