فیلم "رستگاری در شاوشنک" در سال 1994 به کارگردانی و نویسندگی فرانک دارابونت تولید شده است. فیلم براساس داستان کوتاهی از "استفن کینگ" به نام "ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک" ساخته شده است.
فیلم به زندگی یک زندانی به نام "اندی دو فرین" میپردازد. اندی در سال ۱۹۴۷ به اتهام قتل همسرش راهی زندان اوهایو میشود. او که شخصیتی درونگرا و ظاهری آرام دارد وارد زندانی میشود که اکثر زندانیان به سالهای طولانی حبس محکوم شدهاند و رفتاری پرخاشگر دارند. رفتاری که واکنشی طبیعی به شرایطی است که در آن گرفتار شدهاند. اندی در طول فیلم کمتر درباره خودش حرف می زند و به مرور لایههای درونی شخصیت خود را نمایان میکند. شناخت لایههای شخصیتی اندی توسط زندانی سیاهپوستی صورت میگیرد که راوی داستان است و "رِد" نام دارد. رِد سالهاست که در آن زندان به سر میبرد و به این دلیل میتواند از بیرون زندان وسایلی را برای سایرین تهیه کند. همین مساله باعث آشنایی او با اندی میشود و بیشتر اوقات را در زندان کنار هم میگذرانند.
رستگاری در شاوشنک فیلمی درباره امید است. امیدی که در بستری از ناامیدی و ناباوری شکل میگیرد. تمام شخصیتهای اطراف اندی در غباری از ناامیدی گرفتارند. اشاره مستقیم شخصیت رِد به اینکه امید خطرناکترین چیز در اینجاست به خوبی فضای موجود در زندان را بازگو میکند. از نظر رِد برای زندانیانی که به خاطر جرمهای سنگین به حبسی طولانی دچار شدهاند خو کردن به محیط و سازگاری با شرایط حاکم بر زندان تنها راه حل دوام آوردن زندانیان است. در روزی که بین دوستان صحبت از امید شکل میگیرد رِد به صراحت میگوید که هیچگاه امید را در خود زنده نکنند زیرا امید در زندان میتواند یک مرد را از پای در بیاورد. اما اندی از همان ابتدا نشان میدهد که باوری بر این اعتقاد ندارد. در روزی که اندی و دوستانش به قیرکاری پشت بام یکی از ساختمانهای زندان مشغولاند، اندی با به خطر انداختن جانش و گرفتن نوشیدنی برای رفقایش به ازای کاری که میخواهد برای رییس نگهبانان زندان انجام دهد به نوعی میخواهد به زندانیان یادآوری کند که آزادی چه حسی دارد. حسی که در دیالوگ رِد به وضوح نمایان است آنجا که میگوید: "مثل انسانهای آزاد لم داده بودیم و در حالیکه آفتاب روی شانههایمان بود نوشیدنی میخوردیم. انگار که خونه خودمان را قیرپاشی میکردیم. ما پادشاه همه مخلوقات بودیم"
روایت دارابونت در فیلم رستگاری در شاوشنک با پیروزی امید بر ناامیدی به پایان میرسد. دارابونت، شخصیتهایی را در این فیلم خلق میکند که کارکرد ماهیتی زندان را زیر سئوال میبرند. در نگاه عموم مجرمین برای تنبیه، بازسازی و آماده شدن برای بازگشت به جامعه، به زندان فرستاده میشوند. اما از نگاه فیلم رستگاری در شاوشنک، اندی و دیگر زندانیان به زندان میروند که در همان جا تمام شوند. زندانی که از طرف رییس چنان تعریف میشود که سنا تنها حاضر است برای دیوار و میله و نگهبانهای بیشتر زندان از مالیتهای مردم خرج کند. آنان چنان زندانیِ تعریف حاکمیت از زندان میشوند که حتی پس از آزادی نیز نمیتوانند آزاد باشند. بسیاری از زندانیان که شامل عفو شده و آزاد میشوند در اولین فرصت خودکشی میکنند. به حدی این قضیه بزرگ مینماید که بروکس از زندانیان قدیمی شاوشنک وقتی خبر آزادی خود را میشنود میخواهد دست به جنایتی بزند تا از زندان بیرون نرود و به همین خاطر چاقویی بر گلوی رفیقش مینهد. بروکس در نهایت بعد از آزادی سرنوشت خود را با طناب و حلق آویز کردن رقم می زند. تا اینجای داستان زندان و مرگ سرنوشت محتوم تک تک افرادی است که پا در آن زندان گذاشتهاند و حتی رهایی از قفس آهنی تضمینی برای آزادی نیست. در فیلم چند بار شاهد هستیم که رِد در مقابل اعضای کمیته عفو قرار میگیرد، و هر بار در پاسخ به این پرسشِ کلیشهای و مکرر که از وی پرسیده میشود: آیا در صورت آزادی میتواند زندگی را دوباره آغاز کند، با قاطعیت پاسخ مثبت میدهد، اما در آخرین مرتبه پاسخاش طوری است که او را آدمی بیاعتنا به آزادی و مرگ خود نشان میدهد. نتیجهای که از رویاروییهای مکرر رد با اعضای کمیته عفو حاصل میشود این است که آنها رأی به آزادی زندانیهایی نخواهند داد که هنوز امید به زندگی دوباره در آنها زنده و بیدار است، بلکه بخشودگی را مستحق زندانیهایی میدانند که همچون بروکس و خود رِد محیط زندان را به بیرون از آنجا ترجیح میدهند؛ یعنی زندانیهایی که خواهان آزادی نیستند و با شرایط حبس و خفقان بهتر و بیشتر خو کردهاند.
اندی، زندانی باوقار، متشخص و درون گرایی که فضای زندان را دگرگون میکند و به اتاق رئیس راه مییابد در چنین شرایطی داستان دیگری را در سرش دنبال میکند. دارابونت، رستگاری اندی را به چکش کوچکی سپرده است که اندی با آن هم مهرههای شطرنج میسازد تا هم زندانبانان را بازی دهد و هم در طول بیست سال با حوصله ای مثال زدنی راه رهایی خود را هموار سازد. اندی نشان میدهد که مانند یک شطرنج باز قهار، هم حرکت مهرهها را به خوبی میداند و هم صبر فراوانی برای به پایان رساندن بازی به خرج میدهد. فیلمساز اگرچه داستان ساده ای را در فیلم دنبال میکند اما هنر او وقتی نمایان میشود که به شخصیتها و اتفاقات، لایههای متعدد میبخشد. رستگاری در شاوشنک فقط در فرار فیزیکی اندی از زندان خلاصه نمیشود. اندی با تغییر و تحولاتی که در فضای زندان و ارتباط زندانبانان و زندانیان ایجاد میکند به تحقق آرمان زندان اصلاح گر کمک میکند.
دارابونت با به تصویر کشیدن نماهایی ساده ولی عمیق نشان میدهد که چه اندازه زیبا میتوان روح امید را در کالبد سرد ناامیدی دمید. در سکانس پخش آهنگ خوانندههای ایتالیایی از بلندگوهای زندان توسط اندی، به زیبایی دوربین در مقابل زندانیان حرکت میکند و روح تسخیر شده آنها را در برابر نوایی که معنایی برایشان ندارد ولی آزادی را فریاد می زند، به تصویر میکشد. کاری که به قول رد باعث شد هر آدمی در شاوشنک، برای یک لحظه آزادی را حس کند.
در داستانِ استیفن کینگ و فیلمنامهای که فرانکدارابونت براساس آن پرداخته است، رهایی از شاوشنک فیلمی مردانه محسوب میشود که زنان در آن نقشی ندارند. حضور زن در این فیلم محدود میشود به پرده اتاق نمایش زندان که ریتا هیورث در فیلم گیلدا را به تصویر میکشد و پوسترهایی از هیورث، مونرو و سایر هنرپیشههای زن هالیوود که به دیوار اتاق اندی وصل میشوند.
نکته ای که دارابونت در این فیلم بر آن اصرار داشته این بوده که امید هیچگاه قطع نشدنی نیست و برای فرار از زندان فیزیکی و یا حتی زندان روح، گاه بیست و گاه چهل سال باید صبر کرد. برای همین است که حضور تامی در فیلم که ثابت میکند اندی گناهکار نیست پایانی بر حبس او نمیشود و اندی از همان راهی که بیست سال برای ایجاد آن تلاش کرده است باید به رهایی برسد. دارابونت به زیبایی در سکانس فرار اندی از زندان، پایانی حماسی بر این صبر و تلاش را به تصویر کشیده است. اندی لباس زندان را از تن در آورده و با دستانی که به سوی آسمان بارانی گرفته است صحنه ای ماندگار را در سینمای جهان خلق میکند.
رستگاری در شاوشنک در زمان اکران با استقبال چندانی روبرو نشد ولی امروز بیشترین طرفدار را در بخش فروش خانگی فیلم به خود اختصاص داده است. این فیلم با امتیاز 9.3 از ده امتیاز ممکن در سایت معتبر Imdb و بیش از یک میلیون و ششصد هزار رأی مردم، در رتبه اول 250 فیلم برتر جهان قرار دارد. این فیلم در مراسم اسکار 1995 در هفت بخش نامزد دریافت جایزه بود از جمله: مورگان فریمن در بخش بهترین بازیگر مرد، راجر دیکینس در بخش بهترین تصویربرداری، توماس نیومن در بخش بهترین موسیقی و فرانک دارابونت در بخش فیلمنامه اقتباسی. فیلم در بخش صدا و تدوین نیز نامزد دریافت جایزه اسکار بود. اما مهمترین نامزدی در بخش بهترین فیلم بود که رقابت را به فیلم فارست گامپ باخت. در کل فیلم رستگاری در شاوشنک در اسکار نتوانست جایزه ای را به خود تعلق دهد و اغلب جوایز را به فارست گامپ و قصههای عامیانه رسید.
اطلاعات فیلم
کارگردان: فرانک دارابونت / تهیه کننده: نیکی ماروین / نویسنده: فرانک دارابونت / موسیقی: توماس نیومن / فیلمبرداری: راجر دیکینس / تدوین: ریچارد فرانسیس بروس / مدت زمان: 142 دقیقه / بازیگران: مورگان فریمن، تیم رابینز، باب گانتن، کلنسی براون، ویلیام سدلر، گیل بلووز
بودجه ساخت: 25000000 دلار فروش گیشه: 28341000 دلار، توزیع کننده: کلمبیا پیکچرز
نکات جالب توجه درباره فیلم:
1- نقش تامی ویلیامز ابتدا برای برد پیت در نظر گرفته شده بود.
2- انجمن شقاوت آمریکا به سکانس دادن یک کرم توسط زندانی بروکس هاتلن به پرندهاش اعتراض کرد و آن را ظلم در حق کرم دانست و از مسولان فیلم خواست تا یک کرم که با حوادث طبیعی مرده باشد را برای آن صحنه استفاده کنند.
3- عکس جوانی مورگان فریمن که در پرونده زندان او ضمیمه شده بود در واقع عکس پسر کوچکتر او، آلفونسو فریمن است. او همچنین در صحنه آوردن زندانیان جدید، نقش زندانیای را بازی میکند که جمله "ماهی تازه! تازه از دریا گرفتیمشون" را فریاد میزند.
4- استفن کینگ حق اقتباس از روی داستانش را به ۲ دلار به فرانک دارابونت فروخت که این به دوستی آنها به زمانی که دارابونت داستان استفن کینگ با نام"یک زن در اتاق" را بصورت یک فیلم کوتاه درآورد، برمی گردد. آنها در واقع همدیگر را ملاقات نکرده بودند تا هنگامیکه دارابونت ساختن فیلم رستگاری در شاوشنگ را آغاز کرد.
5- در مجله امپایر به عنوان چهارمین فیلم برتر تاریخ انتخاب شده است.
6- در ابتدای تیتراژ پایانی فیلم جمله "به یاد آلن گرین" نمایش داده میشود. او کارگزار و دوست صمیمی فرانک دارابونت بود. او درست در روزهای پایانی فیلم به علت بیماری ایدز درگذشت.
7- در صحنه ابتدایی فیلم که اندی با حالتی مردد یک سلاح در دست دارد، در نمایش کلوزآپ آن دستهای فرانک دارابونت را مشاهده میکنیم نه دستان رابینز را. همینطور در کلوزآپ صحنهای که اندی روی دیوار سلول اسم خود را با استفاده از چکش روی دیوار زندان مینویسد. در مورد دلیل این کار، عموماً معتقدند که دارابونت فقط خود میتوانست آنچه که میخواست را با دستانش نشان بدهد.
8- کاراکتر اندی دوفرین ابتدا برای تام هنکس در نظر گرفته شده بود ولی او به خاطر فیلمبرداریفیلم فارست گامپکه در همان سال انجام میشد، نتوانست در آن شرکت کند.
9- کوین کاستنر بازی در کاراکتر اندی دوفرین را رد کرد. نقشی که بعدها به خاطرش تأسف بسیاری خورد.
10- راب راینر برای گرفتن امتیاز فیلمنامه، به دارابونت ۲٫۵ میلیون دلار پیشنهاد داد. دارابونت که عقیده داشت این بهترین فرصتی است که میتواند یک کار بزرگ انجام دهد، این پیشنهاد را رد کرد. راینر قصد داشت از هریسون فورد و تام کروز به ترتیب در نقشهای رِد و اندی استفاده کند. ■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر