لطیف است شب، تولدی دوباره
زمانهایی در زندگی هست که حتی مفلوکترین بازندگان هم به خودشان میآیند و مصمم میشوند عنان زندگی خود را به دست بگیرند. گرفتن این عنان اما، برای جسی کیتز[1]، اقدام به مرگی خودخواسته است. جسی بعد از یک زندگی مشترک ناموفق و داشتن پسری معتاد، به خانه برگشته تا با مادرش زندگی کند. شاید بتوان گفت جسی و مادرش در مسیر زندگیشان تفاوتی با هم ندارند. هر دوی آنهازندگیشان را درست همانطور که هست، بدون کوچکترین تلاشی برای تغییر آن، پذیرفتهاند. جز آن که جسی تصمیم میگیرد با نابود سازی خود، ارادهاش را بر زندگی تحمیل کند. مادر سالها نه تنها با شوهری بی تفاوت و تحقیرگر سر کرده، بلکه در ائتلافی نامتوازن نیز گیرافتاده است. جسی از کودکی به پدرش تمایل داشته و در مقابل، حمایت و محبت او را نیز از آن خود کرده است. به نظر میرسد مادر از همان ابتدا دخترش را از دست داده، او همیشه از توجه مثبت مهمترین افراد زندگیاش محروم بوده و مورد بیمهری آنها قرار میگرفته است.
جسی چرخه زندگی مادرش را با تخریبگری و خشونت بیشتری تکرار میکند. او با سیسیل، مردی خوب و موجه که مادرش با ترس از مجرد ماندن او، با زرنگی خاصی برایش در نظر گرفته، ازدواج کرده است اما این ازدواج به شکست میانجامد. پسرش ریکی، معتادی فراری، که آخرین دارایی مادرش را هم تصاحب کرده و مشغول خرابکاری است. با این حال جسی مانند مادرش منفعل و بیتفاوت باقی نمیماند. او تلاش میکند به مادرش بفهماند که تسلیم نشده، بلکه تلاش دیگری را انتخاب کرده است و از این انتخاب آنقدر نیرو میگیرد که به پاخیزد و به زندگی روزمره مادر خود سروسامان دهد تا بعد از نبودن او مشکلی نداشته باشد. جسی حتی برای نحوه باخبر شدن دیگران از مرگش و مراسم عزاداری نیز برنامهریزی کرده است، چنان که گویی اراده او تنها پس از مرگش محقق میشود. ارادهای که در طول حیاتاش از پذیرفتن آن سرباز زده، خود را مانند تخته پارهای در امواج طوفانی، به دریا سپرده است. او از تصمیم خود قدرتی بهدست آورده و در نتیجه آن میخواهد آخرین شب را با صلح و صفای واقعی با مادرش به پایان برد، شاید که او را بخشیده است.
سایه روانی مادر کرخت، افسرده و متجاهل جسی، چونان هیولایی سالها بر روی او و زندگی بیرونقاش سنگینی کرده است. صدای مادر در عمیقترین تار و پود او چنان تنیده شده که او نمیتواند خودش را از خودش نجات بدهد. جسی از خودش، از چیزی که به آن تبدیل شده متنفر است، تنفری به غایت عمیق، که او را به ورطه نابودی میکشاند، هرچند که میخواهد آخرین شب را بدون جار و جنجال بگذراند.
بهنظر میرسد مادر از زندگی کنونیاش راضی است. کاری ندارد بهجز اینکه شیرینی بخورد، با دوستش اگنس مصاحبت داشته باشد و اجازه دهد جسی تر و خشکاش کند. او به مرحلهای رسیده که خود حقیقیاش را پشت نقاب تجاهل و سادهانگاری پنهان کند. نقابی که آن را در مواجهه با تصمیم جسی نیز حفظ میکند: با تلاش برای مشغول کردن ذهن او به مسائل دیگر و درگیر کردناش به جزئیات. رفتار مادر با فریبکاری بازیگوشانهای همراه است. او خودش را بسیار صاف و سادهتر از آنچه که هست ابراز میکند و این، در تقابل با رفتار جسی است که به وقایع امشب با صراحت خالصانهای پاسخ میدهد. مادر ابتدا بعد از شنیدن این که جسی میخواهد خودش را بکشد بیتفاوت است اما کمکم مجبور میشود نقاب سرخوشانهاش را بردارد و به آینده تاریکی نظر کند که بدون وجود جسی در انتظار اوست و بزدلانه هراس خودش از مرگ را اعتراف کند. مادر با تلاش برای منصرف کردن جسی سعی میکند او را از احاطهای که اخیراً بر زندگیاش پیدا کرده، باز دارد. کشمکشهای این دو و بیرون ریختن مسائل گذشته، نهایتاً احساس نزدیکیای را برایشان به ارمغان میآورد که سالها خود را از آن محروم کرده بودند، هرچند فرجام این شب تباهی باشد.
رابطه دختر با مادر و خودکشی از پررنگترین مضامین نمایشنامه «شب بهخیر مادر» است. رابطه مادر و دختر، همانطور نویسنده نیز در توضیحات خود به آن اشاره میکند، از جمله پیچیدهترین روابط است، که در طول تاریخ نیز کمتر به آن پرداخته شده. تصویر از پیش پذیرفته شده «مادر» در تمامی فرهنگها، فرشتهای از جنس گوشت و پوست است که بیدریغ عشق میورزد، عشقی خالص و اصیل، عشقی بدون چشم داشت. در این کهن الگو، بی غل و غش بودن مهر مادری چنان مقدس و جواب پس داده است که کمتر کسی به فکر زیرسوال بردن آن میافتد، که این خود، نقطه ای تاریک است. از آنجا که مادر اولین و مهمترین فرد تاثیرگذار در زندگی کودک است، به همان اندازه که عشق و مراقبت او سازنده و ایمنی بخش است و که یک عمر احساس پذیرش و امنیت را بهدنبال دارد، تأثیر بیتفاوتی، پاسخگو نبودن و غیرقابل پیشبینی بودن مادر نیز به همان اندازه ابدی و فلج کننده است. درست همانطور که جسی از دوران کودکیاش بهیاد میآورد و مادر اعتراف میکند، تاریخچه سالهای ابتدایی زندگی جسی در کنار مادرش به هیچ عنوان گرم و دوستانه نبوده، مادر او یک تماشاچی صرف بوده تا منبع عشق و امنیت.
یکی از مشهورترین روابط مادر و دختری در تاریخ، نمایشنامهای نوشته سوفوکل بهنام «الکترا» است. الکترا برادرش اورستس را وامیدارد که مادر و ناپدریشان را به انتقام کشتن پدرشان به قتل برساند. فروید با الهام از این نمایشنامه، عقده الکترا را مطرح میکند که معادل عقده ادیپ در پسرها است. از نظر فروید اولین موضوع عشق دختر، همانند پسر، مادر است، زیرا او منبع اصلی غذا، محبت و امنیت در دوران کودکی است. اما در مرحله آلتی، پدر موضوع عشق تازه دختر میشود. این جا به جایی به این علت صورت میگیرد که دختر پی میبرد پسران آلت مردی دارند اما آنها از آن محروماند. دختر مادرش را بهخاطر وضعیت ظاهراً پست خود سرزنش میکند و در نتیجه، عشق او به مادر کمتر میشود. شاید او حتی از مادرش بهخاطر آنچه تصور میکند بر او روا داشته است، بیزار شود. دختر به پدرش حسادت کرده و عشق خود را به او منتقل میکند، زیرا او اندام جنسی بسیار باارزشی دارد. فروید معتقد بود که این عقده ادیپ زنانه هرگز نمیتواند بهطور کامل حل شود، وضعیتی که باور داشت به شکلگیری نامناسب فراخود در زنان منجر میشود. فروید نوشت که عشق به مرد همیشه با رشک آلت مردی همراه است که میتواند با داشتن بچه پسر، تا اندازه ای آن را جبران کند. دختر در نهایت با مادر همانند سازی کرده و عشق خود را به پدر سرکوب میکند.
فروید همچنین از غریزه مرگ «تاناتوس» مینویسدکه سائق پرخاشگری را توجیه میکند. گاهی افراد میل ناهشیار به مردن یا صدمه زدن به خودشان یا دیگران را از طریق رفتارشان آشکار میسازند. از نظر فروید، خودتخریبگری را میتوان ابراز خشم علیه شی محبوب درونی شده که معطوف به خود شخص میشود دانست. افرادی که خود را میکشند خشم خود را به دیگران معطوف نمیکنند، بلکه آن را در خودشان درونی میسازند. اختلال عصبی ناشی از ورود شتابزده یک غریزه قوی سرکوب شده به درون ضمیر ناخودآگاه است که بیشتر متوجه به آسیبهایی میگردد که ناشی از سرکوب غریزه جنسی، یعنی «لیبیدو» است. زمانیکه غریزه زندگی سرکوب میشود خودکشی اقدامی منطقی بهنظر میآید. خواه مرگ با متانت و آرامش روانی صورت بگیرد، خواه زاییده ترس و افسردگی روانی باشد. خودکشی به کل ناشی از غریزه زندگی است که کارکردهای عادی آن متوقف شده است.
با استفاده از:
نظریه و کاربست مشاوره و روان درمانی، جرالد کری، سید محمدی، ویرایش، زمستان 92
نظریههای شخصیت شولتز، دوان پی. شولتز، سید محمدی، پاییز 92
خودکشی، دکتر ماهیار آذر، انتشارات ارجمند 1385■
[1]Jessie Cates
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر