خوانش رمان پریدن به روایت رنگ بانو لیلا صادقی دقت بسیار می طلبد . و این درست نیست که منتقدی به اصطلاح بگوید :متن این رمان گریزان است از هر رویکرد و تحلیل منسجمی. اگر بخواهی به راه متن بروی، خودت و متن بیچاره ات دچار همان سیالیت بی سرانجام، ابهام و گنگی خواهید شد. مثل همین کاری که من دارم می کنم. یعنی گنجاندن ناممکن یک نقد در هفتصد کلمه! یعنی واقعا می شود در هفتصد کلمه یک کتاب نیمخورده را آسیب شناسی کرد!
این درست نیست به کتابی که پر رمز و نشانه ، که هرکدام معنای خاص خودش را دارد چنین سخن گفت . در این ذهن پریشان نویسنده نکاتی نهفته است که جنبه روانشناسی دارد .( سکوت بهترین چاره برای زمانیست که حرفی برای گفتن نیست. سکوت بهترین چاره برای زمانیست که منتهای هنر آدم چیزی در حد و اندازهی «من و عاشقانههایم، همین الان، یهویی» میشود. سکوت بهترین چاره برای زمانیست که آدم خیال میکند @JL:]n¨¿»pq، کلماتِ سترونش را آبستنِ چیزی نو میکند؛ که اگر آبستن هم کند این نطفه جنینی به مرگ نشسته است. سکوت بهترین چاره برای زمانیست که آدم نه در عشق حرفی تازه دارد و نه در نظم کلمات.)امین حیدری .
رمان پریدن به روایت رنگ ؛ نامش نیز دنیایی از سر و راز دارد .انوقت بجای اینکه بیاییم سر این راز بازگشاییم با بیانی بد بگوییم : رمان کلافی سر در گم و... ذهن شما نتوانسته است با با لایه های متن ارتباط برقرار کند .باید کلیت رمان را زیر سوال ببرید . رمان در چند لایه زبانشناختی استادانه سخن می گوید . لیا صادقی را من ندیده و گاهی کارهایش را می خوانم و می آموزم که چگونه بازی زبانی در کلام و متن راه بیاندازم .ایشان استاد این کار است .منتقد محترم :شما از روانشناسی رنگ ها چیزی می دانید؟ .نویسنده با نقاشی داستانش را روایت می کند :
قلم مویم را زیر شیر آب می گیرم و رنگ هایش را از ریشه های قلم می دهم به آب. نارنجی غلیظی را با فشار انگشت هایم از تیوپ رنگی روی سینی کوچک بیرون می ریزم و...»
وبعد می زند به دل رنگهای مختلفی که هرکدام نشانه از چیزی می باشد .(دنیا از اتاق خودش بدش می آید و نه رنگ دیوارش را دوست دارد و نه حجم کوچکش را و نه پنجره اش را حتا)
ببینید چه زیبا دنیا در رنگ ها ی اتاق این رمان شکل می گیرد . ودر آخر اینکه : رمان پریدن به روایت رنگ خود نماد زنانه نویسی ایرانی م یباشد بر چار چوب زبانشناسی رنگ هایی که پیرامون ما می باشند و به جهان ما ختم می شوند و هرکدام شکلی را می آفرینند که پریدن به روایت رنگها می شوند .زیرا عقیدهی فریمن (1998)، «یکی از ویژگیهای تعیینکنندهی ادبیات، توانایی آن برای ایجاد معناها و تفسیرهای چندگانه» است
حمید رضا شروه -1394-شهرستان کارون