مجموعه شعر"از لای لیوانها" سروده سارا ناصرنصیر شامل 50 شعر است در 96 صفحه به چاپ رسیده است بیشتر شعرهای این مجموعه از منطقی روایی پیروی میکنند بهویژه چهار شعر آخر که با عنوان نامهها نامیده شدهاند که در آنها شاعر بیشتر نقشی راوی دارد تا شاعر.
«عشق از چهارشنبه شروع شد
عشق از نگاه پنجرهی من شروع شد
عشق آمد از تمام خیابان عبور کرد
آمد تمام حادثهها را مرور کرد » (نامهی 4 صفحه 92)
سارا ناصر نصیر از انواع راوی استفاده مینماید اما در شعرهایی که که از راوی اول شخص استفاده میکند جذابیت بیشتری دارند و به نوعی با مخاطب ارتباط بیشتری برقرارمینماید. استفاده از این نوع راوی تکنیکی است که علاوه بر اینکه بعد احساسی مخاطب را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد بلکه موجب روانی و سادگی شعر نیز میگردد.انتخاب راوی «همودایجتیک» که تجارب شخصی و ذهنی خود را به عنوان شخصیتی از داستان تشریح میکند و محوراساسیشعر، در واقع ذهنیتوفردیتشاعر است کهدرپیوندباعناصرهستیخودرا نشانمیدهد.
«شهر مرا گرفت و مرا دربهدر گذاشت
از باغهای چای مرا بیخبر گذاشت
آن کوچه را به نام خودش زد که گم شوم
نام مرا برای ابد رهگذر گذاشت
آمد درخت باشد هم پای من ولی
در استخوان چوبی پشتم تبر گذاشت» (غزل شماره 30 صفحه 55)
شیوههای بهکاررفته برای برقراری ارتباط در روایت به عنوان یک عملکرد را روایتگری مینامند. در شعر نیز همین ارتباط وجود دارد از منظری متداول در نشانهشناسی و تئوری ادبی، روایت یک داستان یا بخشی از یک داستان است. ممکن است به زبان آورده نوشته یا تصور شود استفاده از عناصر مکانی و زمانی و توصیف و سلسله وقایع که روایت را رقم میزند البته روایت نیز میتواند بخشی از یک شعر باشد بهویژه در شعر زیر که چیدمان واژگان به گونهای است که کاملاً حرکت و توصیف مکانی وجود دارد.
«تصمیم گرفتهام دست به کار بزرگی بزنم
تصمیم گرفتهام سرم را بگذارم لب حوض
و گوش تا گوش ببرم
بعد برایت از تجربههای مردن بگویم
از مردن
بی تو مردن
از بی تو خودم را کشتن» (نامهی 2 صفحه 85)
سبک روایتگری در این مجموعه شعر بیشتر رئالیسم است و فرم روایتها بیشتر خطی است و شاعر از تکنیکهای برهم زدن روایت یا شیوههای مدرن استفاده نکرده است با توجه به موزون بودن اشعار او توانسته است به راحتی از این سبک استفاده نماید در واقع وجه هنری این شعر حاصل برهمشکنی قواعد نحوی نیست بلکه استفاده از ظرفیتهای زبانی و استفاده از عناصر و آرایههای ادبی توانسته است وجه شعری آثارش را حفظ کند.
«نشست و کیف سفید زمانه را بست و
بلند شد برود در ته جهان بوزد
بلند شد که تو به شینی و دوباره بشوی
بهار تازهای از سمت ارغوان بوزد» (غزل شمارهی 29 صفحه 54)
فضاسازی به شکل روایی است و شاعر نیز بیشتر از روایت بهره میبرد الیته استفاده از استعارهها و نماد ها نیر در شعر او بسیار مشهود است.
«زن هم بسوزد شعر هم اتش بگیرد آی
بیدار شو میخواهم این جا تو کفن باشی
این شعر را در تو بپیچم باد گیج مست
امشب تو باید توی شعرم گورکن باشی» (غزل شماره 16 صفحه 34)
فضاسازی در شعرهای ناصرنصیر همانطور که در سطرهای آغازین هم گفته شد از منطقی روایی تبعیت میکند حتی در برخی از شعرهای دیالوگ، کنش و واکنش نیز وجود دارد درواقع شاعر باترفند یک همبستگی ابژکتیو یا به بیان دیگر یافتن رشتهای از موضوعها یا یک وضعیت یا زنجیرهای از رخدادها را ایجاد میکند میداند که بتواند قاعدهی احساسات در یک وضعیت یا زنجیرهای از رخدادها باشد. تا منجر به تجربهی خاصی شوند.
«نشست روی همان صندلی دوباره دلش
سه تار خواست کجایی چرا سه تارم نیست؟
چه ساز خوب واصیلی. چه قدر؟
مال خودت
ولی سه تار تو یاد ...
نه یادگارم نیست»
ارسطو نظریهی ادبی خود را بر پایهی «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا میکند و سه عنصر وزن ایقاع،لفظو هماهنگی را ارکان شعر و ابزارهای محاکات میشمارد. و بر این اساس ارسطو انواع اصلی شعر را در سه گروهحماسه، تراژدی،کمدی، طبقه بندیمیکند و اگر شعر را نوعی از روایت بدانیم میتوان شعرهای این مجموعه را تراژدیهای کوتاهی در قالب غزل دانست.
«رفته بودم، آمدم، برو آمدم که راهیات کنم
بوی خون گرفته بسترت زخم من در استخوان توست
بوی زهم غم گرفته است؛ خانه دست کم گرفته است
خاطرات کهنهی من این، تازهای که هم چنان توست
آمدم ولی یکی نبود؛ آن یکی که بود بس نبود
خون تمام قصه را گرفت؛ خون زبان بی زبان توست» (غزل شماره 5 صفحه 14)
این مجموعه تکیه بر احساس دارد و فارغ از اشارهای به پدیدههای اجتماعی و نظامهای فکری است و شاید بتوان آن را از ویژگیهای این اثر دانست نگاه زنانه و فارغ از دغدغههای بزرگ نیز دیگر ویژگی این مجموعه است. بیان عاطفه واحساساتبیش از هرچیزی در این مجموعه شعر به آن پرداخته شده است البته جای خالی مسائل اجتماعی یا اندیشه را نیز میتوان در آن جستجو کرد. ■
منابع:
از لای لیوانها؛ سارا ناصرنصیر؛، ناشر هنر و رسانهی اردیبهشت، تهران 1390 چاپ اول