"جزیره های شادی"، عنوان دومین مجموعه شعر امیرحسین تیکنی شاعر دریانورد است که به تازه گی توسط انتشارات داستان سرا، روانه بازار کتاب کشور شده است. این مجموعه شعر در صد و بیست هشت صفحه و شامل شعرهایی مدرن با فضای غالبا دریایی است که بین سال های هشتاد و هشت تا نود و سه نوشته شده اند.
نویسنده این مجموعه تلاش کرده است تا روند کتاب پیشین خود را حفظ کند و نوع دیگری از شعر دریایی را اینبار شاید پخته تر و عمیقتر، ارائه دهد، شعری که در آن دیگر شاعر به دریا و کشتی نگاه نمی کند، بلکه خود بخشی از این از مقوله ی دریا به حساب می آید. در حقیقت شاعر، خود ملاح است، خانه اش کشتی و دنیای اطرافش با دریا آغاز می شود و گاه به بندرها و جزیره ها، انسان ها و پریان می رسد. در این مجموعه که فضایی درونگرایانه و شخصی به مقوله جهان پیرامون و مفاهیم اصلی حیات دارد، سعی بر آن شده است، دریا و عناصر دریایی وسیله ای برای به تصویر کشیدن رنج ها، اندیشه ها و جستجوی نویسنده برای یافتن راهکارهای قابل اتکا و درک از هستی باشد. از مفاهیمی کلی همچون زمان، مکان، زندگی و مرگ گرفته تا شادی های شخصی همگی در قالب و فضای دریایی جلوه می کنند.
"میان ماندن و رفتن" از مجموعه شعر "جزیره های شادی"
⬛
رها شد
بر سینه ی دریا
لنگر پیر
چه کسی می داند
سرنوشت کشتی ما چه خواهد بود
برای ملاحان عریان پیراهنی نمانده است
تا بادبانی بر پا کنند
قطب نماهای شکسته
دیگر شمال و جنوب جهان را نشان نمی دهند
شرجی و گرما
نقشه های پوسیده را
نامفهوم و گنگ کرده است
آیا تصادف با صخره ای زیبا
می تواند مرگی زیبا را نیز تداعی کند ؟
آیا به گل نشستن
بر ساحل جزیره ای ناشناخته
با گیاهانی مرموز
می تواند نقطه ی پایانی
بر رویاهای دست نیافته ی ملاحان باشد ؟
آیا همچون شهری درخشان در شب
به اعماق چند هزار پایی دریا سقوط کردن
و در انتظار جشن تخم ریزی ماهی ها ماندن
می تواند ما را دوباره به زندگی بازگرداند ؟
هیچ کس نمی داند.
سرنوشت کشتی زنگار بسته
در لنگرگاهی مه آلود بی پاسخ مانده است
ناخدا
در آن هنگام که یونیفرم چروکیده اش را به تن می کند
دهانش را
به طرز ناشیانه ای
در انتهای کمد پنهان می کند
ملاحان به چشم های او نگاه می کنند
چشم هایش شبیه خوشه ی انگوری پلاسیده است
کسی سکوت را نمی شکند
میان ماندن و رفتن
مرگ اتفاقی مشترک است
آیا ماندن و تکه تکه شدن
به دست آهن بران و آهن فروشان
می تواند
انفجار بی نور سیاره ای از حرکت بازمانده باشد ؟
هیچ کس نمی داند.
زمان
ستمگری با چشمانی مهربان بود
ما که در جوانی
اقیانوس ها را گستاخانه فتح می کردیم
در پیری
شهامت دانستن
سرنوشت خود را هم نداشتیم
پخش ققنوس: 02166460099
آدینه بوک :
http://www.adinehbook.com/gp/product/6005766724
بای بوک :
http://buy-book.ir/book.aspx?Shabak=9786005766721
فروشگاه جیحون:
کمک نیاز دارید؟ 
چت از طریق واتساپ