…استاد هوشنگ ابتهاج که به تخلص شعرىاش سایه بیشتر شهرت دارد، از شاعران و موسیقىشناسان نامدار عصر حاضر است. سایه هم در شعر نو دست – یعنى ید بیضا – دارد و از هممشربان و یاران و معاشران نیما یوشیج بوده است و هم در غزل و مثنوى و شیوه کهن، و سالیان سال با استاد شهریار همدلى و همسخنى داشته است و هم اکنون پس از فراغت از کار و بار سترک تصحیح و طبع دیوان حافظ، پژوهشى درباره شعر شهریار و گزینش نخبه شعر او در دست دارد. بعضى از دفترهاى شعر نو و کهنش عبارتاند از: زمین، یادگار خون سرو، و چند دفتر با نام واحد سیاهمشق (سیاهمشق ۴ که در سال ۱۳۷۲ منتشر شده است در بر دارنده دفترهاى پیشین هم هست). سایه در سازماندهى و اعتلا بخشیدن به برنامههاى موسیقى اصیل ایرانى در رادیو ایران، در سالهاى پیش از انقلاب، سهمى بزرگ داشته است
در میان جمع عظیم شاعران غزلسراى پس از حافظ، به تصدیق اهل فنّ، کمتر شاعرى توانسته است مانند سایه حافظانه غزل بسراید. شخصیت زلال او همدل و همدید با حافظ است. همین است که ذهن و زبانش اینهمه به حافظ نزدیک است. وقتى از او پرسیدم که براى دیوان حافظ که به سعى او فراهم شده، چند سال کار کرده است، با لبخند گفت در مجموع پنجاه سال و اخیراً ده سال.
حافظ به سعى سایه مشتمل بر ۴۸۴ غزل است (در ۴۱۸۴ بیت) و چهار قصیده و مثنویهای آهوى وحشى و ساقىنامه و مغنىنامه، بدون رباعیات، با بعضى از قطعات و با درج غزلهای منسوب و مشکوک در بخشى جداگانه، متون مبناى تصحیح او مجموعاً ۳۰ یا ۳۱ نسخه است که ۱۶ نسخه آن متعلق به نیمه آ ول قرن نهم است و مبناى اصلى تصحیح و مقابله بوده است و ۱۵ نسخه دیگر بیشتر مشورتى بوده است، تا مبناى مقابله و مقایسه. و چنانکه پیشتر اشاره کردیم، نسخههاى چهارده گانه مبناى تصحیح و طبع شادروان خانلرى را با تلاشى توانفرسا به دست آوردهاند (مگر یک نسخه را) مصحح هنرمند و کوشاى این دیوان، همه نسخههاى ۳۰یا ۳۱ گانه اساسى یا مشورتى کار خود را غالباً با چاپ یک صفحه از هر یک، در دیوان حاضر معرفى کردهاند، لذا براى رعایت اختصار به معرفى آنها نمىپردازیم. گفتنى است که وضعیت هر غزل در نسخه بدلهای مهم را به صورت جدولى مرکب از اعداد و ارقام و نشانهها در زیر هر غزل در هر صفحه آوردهاند.
روش تصحیح
اما روش تصحیح و اصول و مبناى متبع استاد سایه، آمیزهاى از اتکا به نسخههاى اصیل و ذوق سلیم، یعنى جمع بین نسخهشناسى و حافظپژوهى و شعرشناسى است، و از این قرار است:
۱) در سراسر متن هیچ کلمهاى برگزیده نشده است که در متن یا متونى از نسخههاى مبنا وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر فقط در دو مورد تصحیح قیاسى صورت گرفته است که عبارتاند از: ۱-«جامت» در این بیت: مىاندر مجلس آصف به نوروز جلالى نوش/ که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزى، که قیاساً و برخلاف ضبط جمیع نسخ «جامت» را به «جامش» تغییر دادهاند. ۲ – ضبط مصراع اول این بیت: گر جان به تن ببینى مشغول کار او شو/ هر قبلهاى که بینى بهتر ز خودپرستى، در سایر نسخهها هم کمابیش به همین شکل است و معناى مستقیمى از آن برنمىآید مگر – به تکلف – این معنى که: اگر هر جانى به تنى دیدى، به آن اهمیت بده و آن را قبله خود بگیر، تا از خودپرستى برهى. بارى جناب سایه با مشورت و کشف شهودى استاد شفیعى کدکنى به این قرائت رسیدهاند: گر خود بتى ببینى مشغول کار او شو/ هر قبلهاى که بینى بهتر ز خودپرستى، که الحق معنىدارى صریح آن – که اتفاقاً معناى عمیقى هم دارد – جبران کننده بىپشتوانگى نقلى آن است.
۲) در هیچ شرایطى امتیاز قدمت نسخه (ها) به عنوان یک اصل بىچون و چرا پذیرفته نشده است. زیرا تاریخ نسخهها، تاریخ کتابت است، و سن واقعى نسخه یا متن منقولٌ عنه را نشان نمىدهد، یعنى نسخهاى که تاریخ کتابت آن فىالمثل ۸۵۰ ق است، معلوم نیست از روى متنى که تاریخ کتابت آن ۸۴۵ ق است، رونویس شده است، یا از روى متنى که تاریخ کتابت آن ۸۰۵ است، لذا نمىتواند ملاک قطعى باشد.
۳) مسأله ضبط اکثریت نسخهها نیز مبنا قرار نگرفته است. و به تعبیر خود آقاى سایه: «این بازى اعداد و شبه دمکراسى است. و من هرگز تسلیم اکثریت نسخهها نشدهام». اما به نظر مىرسد تبعیت از اکثریت ضبط نسخهها چنانکه فىالمثل شادروان خانلرى و سپس دکتر سلیم نیسارى در کار کردهاند، تالى فاسدى نداشته باشد. هر قدر تعداد ضبطهای یکسان بیشتر باشد، احتمال تصرف عمدى یا سهوى کاتب یا کاتبان بیشتر بعید و منتفى مىشود. چنانکه در تصحیح خود ایشان یعنى حافظ به سعى سایه هم حدوداً نود درصد از کل دیوان بر وفق ضبط همسان و یکسان اکثریت، روایت و نقل و تلقى به قبول شده است. بعداً نمونههاى نقیضى براى این اصل عرضه خواهد شد.
۴) اصل اصیل و کارگشا و راهگشاى کار مصحح این بوده است که: کلام هر چه صناعىتر و آراستهتر باشد، حافظانهتر یعنى اصیلتر است. و این اصل خود به چند فصل تقسیم مىگردد. الف) توجه به موسیقى کلام. حافظ حتى بعضى مصلحتهای ادبى را فداى موسیقى کرده است. ب) همصدایى که به آن نغمه حروف یا واجآوایى هم مىگویند. پ) امتداد یا کشش کلمات و نحوه قرار گرفتن تکیهها. ت) صنایع یا سجعها یا جناسهایی که مخصوصاً ارزش صوتى یعنى شنیدارى هم داشته باشند. و همه این مسائل با طرح شواهد و مثالهای کافى و طرح نمودارها و کاربرد چاپ رنگى، در مقدمه مصحح شرح شده است.
حاصل این تلاش ده ساله – که خود مبتنى بر شعرشناسى و انس پنجاه ساله با شعر حافظ است – و تکیه بر سى متن اصیل و کهن و همیارى دستیاران امین و کاردان دارد، یکى از قابل اعتمادترین و پذیرفتنىترین و پسندیدنىترین و در عین حال اصیلترین تصحیحات دیوان حافظ است.
باید توجه داشت که حاصل سعى سایه – که به ذوق هم میدان مىدهد – دیوانى ذوقى، از آن دست که فىالمثل شادروان پژمان، یا شادروان انجوى، یا احمد شاملو به دست دادهاند، نیست. زیرا این سه ذوقورز دست کم دو اشکال در کارشان بوده است. ۱ – ذوق را بىمعیار و بىمبنا به کار بردهاند و اصول راهنما نداشتهاند که فىالمثل بگویند از دو عبارت یا دو ضبط، آنکه صناعىتر و آراستهتر است، صدورش از حافظ محتملتر است. دیگر اینکه ذوقشان امتحان نداده بوده است. یا اگر هم امتحان داده بوده است، به سربلندى سایه از بوته امتحان بیرون نیامده بودهاند. ۲ – ذوق را دستاویز تنبلى و ترک تحقیق قرار داده بودهاند. لذا چنانکه همگان مىدانند، همتى در به دست آوردن متون اصیل کهن به خرج ندادند. وقتى که متون متعدد و اصیل کهن مبناى مراجعه و تصحیح باشد، ذوق (یعنى شم و شناخت هنرى و هنر) موضوع و مبنایى براى داورى دارد. یعنى چون در مورد یک کلمه یا یک تعبیر، چند بدیل را، بر مبناى ضبط نسخههاى اصیل، در دست دارد، یا اصح را انتخاب مىکند یا انسب را. اما اگر پیشنهادهایى از سوى نسخههاى اصیل در کار نباشد، ناچار مثل آسیابى بگندم مىگردد و ساییده مىشود. آرى اگر مبنا و موضوع واقعى بیرونى، و ملاکهای سنجیده و راهبر ذوق در کار نباشد، کار ذوق به تحکم و استبداد یا ترجیح بلا مرجح مىکشد. زیرا به گفته سعدى: همه کس را عقل بکمال نماید و فرزند بجمال.
مزایاى این تصحیح و طبع
حافظ به سعى سایه هم از نظر دقت و صحت و روشمندى تصحیح و هم از نظر هیأت فیزیکى آراسته و پیراسته کتاب، مزایا و محاسنى دارد.
الف) مزایاى معنوى، یعنى محاسن مربوط به تصحیح عبارتاند از: ۱) اتکا بر سى و یک نسخه کهن و اصیل قرن نهمى (به استثناء تکیه بر یک دو نسخه چاپى نظیر قزوینى – غنى و قدسى. چنانکه اشاره شد اساس تصحیح بر شانزده نسخه مربوط به نیمه اول قرن نهم گذارده شده است. ۲) گزارش موجود بودن هر غزل در تعداد معین و مصرّح از نسخهها، و نحوه انعکاس نسخه بدلها به شیوه گزینشى، و با استفاده از جدول در پاى هر صفحه با حروف ریزتر و کمرنگتر و به کار گرفتن نقطه و نشانها، براى نشان دادن اینکه هر بیت یا هر عبارت نسخه بدلى (بدیل) در کدام یک از نسخهها آمده است. براى معرفى کم و کیف هر اثر و معرفى هر قلم از اقلام جدولها، یک جدول را به عنوان نمونه، آناتومىوار، مطرح کردهاند و توضیح دادهاند. خوانندگان یا مراجعهکنندگان با اندکى تمرین و ممارست معناى نقطه و نشانها را به دست مىآورند. فایده دیگر این جدولها در صرفهجویى جاست.
۳) کار بست روش علمى در تصحیح متن که نه ذوقى محض است و نه مکانیکى یا نصگرایانه محض، و شرح آن گذشت.
۴) مشورت مداوم و مستمر با صاحبنظرى چون استاد محمدرضا شفیعى کدکنى.
۵) نپرداختن به تصحیح قیاسى جز دو مورد که به آن تصریح شده است و شرحش گذشت.
۶) نگارش مقدمهاى در بیان اصول و روش تصحیح، با عرضه داشت شواهد بسیار.
۷) معرفى نسخههاى اساس به نحوى مختصر و مفید و به دست دادن تصویرى از یک صفحه آنها.
۸) وضع فهرست دو گانه قوافى و مطلعهای هر غزل به نحوى که هم با عناصر پایانى بیت هر غزل مىتوان غزل را در متن کتاب یافت و هم با عناصر آغازین.
۹) جدا کردن غزلهای مشکوک و نیاوردن رباعیاتى که روز بهروز صاحبان هر یک از آنها بیشتر شناخته مىشود.
۱۰) بهدست دادن ترجمه مصرعها و ابیات عربى (ترجمه به قلم محمدرضا شفیعى کدکنى).
۱۱) تدوین جدول بسیار تفصیلى (در بیش از پنجاه صفحه) که جاى یکایک ابیات شعرهاى حافظ، یعنى ۴۱۸۱ بیت متعلق به ۴۸۴ غزل و نیز ابیات مثنویها و قصیدهها و بعضى قطعهها که اصیل تشخیص داده شده است، درج گردیده است.
۱۲) بهدست دادن آمار استفاده از نسخهها در متن غزلها و جدول مأخذ متن و نیز میزان و درصد استفاده از هر نسخه در متن مصحح حاضر براى شانزده نسخه اساس تصحیح، که نشان مىدهد بیشترین استفاده از نسخه ۱۵ (قزوینى – غنى) – به میزان ۸۲/۶۲ درصد به عمل آمده است، و بلافاصله بعد از آن بیشترین استفاده از نسخه خلخالى (مورخ ۸۲۷ ق) به عمل آمده است که میزان آن ۷۸/۸۶درصد بوده است. و کمترین استفاده از نسخه دو (کوپرولو) به میزان ۴/۳۳ درصد بوده است. همچنین جدولهای مشابه براى قصیدهها و مثنویها و قطعهها (جداگانه) و براى غزلهای مشکوک نیز جداگانه تنظیم گردیده است.
۱۳) گذاردن کسره اضافه، تحقیقاً براى همه کلمات اضافهدار که در واقع نوعى راهنماى خوانندگان (کمتر آشنا به شعر حافظ) براى درستخوانى است.
۱۴) انتخاب نام زیبا و موزون (به وزن مستفعلن فعولن یا مفعولُ فاعلاتن) یعنى حافظ به سعى سایه که بسى زیبا هم خوشنویسى شده است (به قلم استاد اخوین).
ب) مزایا و محاسنات صورى و مادى یعنى مربوط به هیأت فیزیکى و چاپ اثر:
۱) حروفچینى بسیار پاکیزه: متن با حروف سیاه بدر (۱۴/۵ بر روى پایه ۱۹/۵)، و حواشى یعنى همان جدولها با حروف ۱۰ نازک بدر. ابیات غزلها به هیأت کلاسیک غزل یعنى در یک سطر همطراز آمده است (نه پلکانى. یا زیر هم. پلکانى مانند طبع دوم خانلرى و زیر هم مانند حافظ شاملو) که صورت ظاهر آن مانند طبع قزوینى – غنى است. گذاردن کسرههاى اضافى با قلمى نازکتر از حروف متن. تنظیم فاصله بجاى حروف مخصوصاً در کلمات قافیه در ردیف و نظام دادن همه ابیات و مصرعها از دو سو.
۲) تنظیم جدولها در کمال ظرافت، با حروف ریزتر و کمرنگتر از متن.
۳) دادن قابى زیبا در هر صفحه که شمسه ایرانى و موتیف ستاره زهره است. و جالب آنکه این قاب ظریف با مرکب سفید بر روى کاغذى که طبعاً سفید است، چاپ شده است و محو و مات است، و بدعتى زیبا در چاپ ایرانى است.
۴) براى آنکه به عدد تُک (عددى که براى پانویس دادن با حروف ریزتر از متن در بالاى بعضى کلمات مىگذارند) نیاز نباشد، به پیروى از طبع خانلرى در سمت راست ابیات هر غزل شماره ابیات گذارده شده است و ارجاعات جدولهای پاى هر غزل به همانند ابیات است نه به کلمات.
۵) احتمالاً آقاى محمد زهرایى مدیر کارگاه نقش (چشم و چراغ) و مسؤول تولید این پروژه عظیم در این چاپ، کمتر از آراستن، و بیشتر از پیراستن استفاده کرده است. و با عبرت گرفتن از بعضى حاشیهها و تشعیرسازیهاى بعضى طبعهای نسخههائى که عکس بسى وحش و طیر اعم از بلبل و گل و باغ و باغچه و زاغ و زاغچه در حاشیه مىآورند، این اثر را بس پاکیزه آراسته یا پیراسته است.
۶) استفاده از کاغذ مرغوب (۱۰۰ گرمى تحریر ژاپنى) و مرکب و مصالح شایسته و چاپ و صحافى ته دوخت و گالینگور زیبا و تعدادى جلد چرمى.
۷) روى جلد این اثر، خود یک اثر هنرى است و در ایام نوروز ۱۳۷۳ به صورت پوستر هم عرضه شده است. این کار، اثر هنرمندانه یارتا یاران است. در یک زمینه سیاه شبرنگ، شمع سفید بلندى قامت برافراشته و به جاى شعله زرین شمع، یک سرو خمرهاى سبز سر برکشیده است. و با تماشاى همین شگرد ساده، و غافلگیر کننده، شگفتى شیرینى به تماشاگر دست مىدهد. در قسمت پشت (دست چپ) و عطف این روکش تصویر و طرح یک آینهکارى زیبا که اختصاصاً براى همین اثر ساخته شده است، آمده است.
در مجموع مزایا و محسنات و ظرایف و زیباییهای چاپى و فیزیکى این اثر، شگرف و شگفتىآفرین و در مطبوعات فارسى و چاپ ایرانى کمنظیر است و بر وفق معیارهاى چاپ نفیس اروپایى هم، اثرى ممتاز به شمار مىآید.
بارى، کمتر کار و بارى به اندازه حافظ پژوهى، نشاطافزاى حیات فرهنگى ماست. و حافظ به سعى سایه موزونترین ترکیب از روایت و درایت دیوان حافظ است. «خورشید، سایهپرور طرف کلاه او» ست.
.