وحید پورزارع (متولد 1359)، «اسکلتی با دستهای باز»، نشر: نیماژ ، سال چاپ: (1391)
این مجموعه دومین کتاب وحید پورزارع است که در سال 1391 توسط انتشارات نیماژ منتشر شده است. پیش از این مجموعهی شعر «اقیانوس در حمام» توسط نشر آوای کلار به چاپ رسیده است. سومین کتابش نیز با نام «لبخندی از جنس مرفین» در سال 1392 توسط انتشارات نیماژ بهچاپ رسیده است.
این کتاب 144 صفحهای شامل 61 شعر کوتاه و بلند در قالب سپید میباشد. این نوع ترکیب و چینش شعرها در قالب یک مجموعه هر نوع سلیقهای را در جامعهی مخاطبان پوشش میدهد. چه آنها که طالب خواندن کارهای کوتاه هستند و چه مخاطبانی که کارهای بلند با ساختار روایتی را میپسندند.
با استفاده از آرایه تشخیص و بکارگیری ظرفیت خود واژهها به بیان اندیشه و احساس پرداخته است.
. آینده را مثل قطعههای پازل با تناوب در گذشته و حال میکشد. در یک فضا سیر نمیکند -عشق- گریز به گذشته- مسائل روزمره و اجتماعی و... میپردازد.
پرورش ابر
جمعیت جهان
در جابجایی خانه ات تغییر میکند
ما که دو نفر بودیم
اما چرا قارهها آمار دقیقی از تو ندارند
و اینهمه کشور
حتا با پیراهنات
به رسمیت شناخته نمیشوند.
جهان جاییست
که من خسته میرسم به تو
که در گوشهای
به پرورش ابر مشغولی
باران
بهانه است
این بغض شبیه هیچ ابری نیست.
چتر یعنی سنگر
به وقت اینهمه سیل
که چشمهات
آمار دقیقی از کْشتهها نمیدهد.