كاربرد شعر در معماري نگين افشاري

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

هر مخاطب معماری به‌تنهایی شاعر فضایی نو است. هر چیزی‌که انسان به آن فکر می­کند و یا در خیال خود می­پروراند، دارای فضایی است. فضای معماری فضایی کالبدی است و از طریق بصری درک می­شود. شعرا بارها توانسته­اند ایده ­هایی برای خلق آثاری ماندگار در اختیار معماران قرار دهند و در مقابل، معماری و معماران هم بارها دست‌مایه­ه ای شاعرانه­ای را فراهم آورده ­اند. موسیقی را روح زمان و معماری را روح مکان نامیده ­اند. سکوت وظیفه معماری ­است تا صدای فضا در آن طنین افکند. حالتی از الهام‌بخشی که در آن معمار تحت‌تأثیر آنچه که خوانده ­است قرار می­گیرد و به نوشتن تحریک می­شود را «الهام‌بخشی مرکب» می­ نامیم. طراحان زیرک، مانند مردم باهوش، می­دانند که برای ادراک جوهره اشیاء نیاز به واژگان زیادی نیست.

شعرا در تمامی ادوار زیباترین و پرمایه‌ترین احساسات انسانی را در قالب کلام موزون و آهنگین خویش انعکاس می‌دادند و از سرچشمه غنی معارف بشری برای خلق موسیقی مکتوب سود جسته و گفتگویی بی­زمان را در سناریوی تاریخ رقم زده­اند. شعر واقعیت را به تجرید می‌کشد و معماری از تجریدها به سمت واقعیت حرکت می‌کند و یک احساس متعالی را از پس خطوط به یک فضای ملموس مبدل می­سازد، همان‌گونه که افراد گوناگون می­توانند برداشت‌های متفاوتی از شعر یکسانی داشته باشند، مخاطبان یک اثر معماری هم می‌توانند احساسات متفاوتی را در یک فضای عینی تجربه کنند؛ در واقع همان‌گونه که سراینده اشعار سعی در به اشتراک گذارندن مفاهیمی با خوانندگان خویش دارد، ولی هربار که شعری خوانده می­شود در واقع شعرجدیدی سروده می­شود. موفقیت معماران هم (اگر موفقیت را عامه‌پسند بودن یک اثر بدانیم) صرفاً به میزان پختگی خطوط طراحی وابسته نیست، بلکه هر مخاطب معماری به تنهایی شاعر فضایی نو است .حال به تعریف مفاهیمی مرتبط در این رابطه می­پردازیم:

فضا

فضا خیال و خیال فضا است. هر چیزی‌که انسان به آن فکر می­کند و یا در خیال خود می­پروراند دارای فضایی ­است. فضا وجود مادی ندارد ولی این قابلیت را دارد که در وجود خود عناصری مادی و یا معنوی را جای دهد. انسان تنها زمانی قادر ­است حالتی خاص، مثلاً ناراحتی یا خوشحالی را به فردی دیگر منتقل نماید که فضایی غمگین یا شاد ایجاد کرده باشد و این فضا نیز توسط دیگران قابل‌درک باشد.

فضا و معماری

فضای معماری فضایی کالبدی است و از طریق بصری درک می‌شود. فضای معماری هدفی خاص را دنبال می‌کند که القاء هدف آن در تمام افراد جامعه و در سطوح فکری مختلف تقریباً یکسان می‌باشد. (نظیر مسجد شیخ لطف‌الله) فضای معماری فضایی است که در دل خود عناصری مادی را جای داده است.

فضای معماری دارای روح است و در ذهن انسان رسوخ می‌کند و خیالاتی خاص را پدید می‌آورد .

فضا و شعر

تمامی هنرها وجود خود را از طریق ایجاد فضا به‌دست آورده­اند. فضایی‌که هنرمندی با نگرشی خاص نسبت به دنیای پیرامون خود آن‌را خلق کرده است. شاعر فردی مثل سایر انسان­هاست. او در زندگی خود به نگرشی خاص می­رسد. او می­خواهد سایرین را از این نگرش آگاه کند بنابراین نیاز دارد تا فضایی را ایجاد نماید.

شعر، فضای اوست و شعر در خود کلماتی منظوم، دارای وزن و ریتم درونی و یا ذاتی را جای داده است.

فردوسی:

فرو داشت دست از کمربند اوی

تهمتن چنان خیره مانده بدوی

دو شیر اوژن از جنگ سیر آمدند

تبه گشته و خسته و دیر آمدند

دگر باره سهراب گرز گران

ز زین برکشید بیفشرد ران

شاعری‌که با جملات آهنگین خود معماری توصیف می‌کند، تلفیقی از این دو هنر را ایجاد کرده است:

سهراب سپهری:

«در باغ ایرانی جوی آب با کاشی­های آبی چیزی­است، بیش از نصف آسمان، چیزی مقدم بر انعکاس آبی.» (سپهری، هنوز در سفرم)

قافیه و ردیف در شعر فضا حرکات موزون خطوطی­ست که آهنگ زیستن را زمزمه می­کنند. شعرا بارها توانسته­اند ایده‌هایی برای خلق آثاری ماندگار در اختیار معماران قرار دهند و در مقابل معماری و معماران هم بارها دست‌مایه‌های شاعرانه‌ای را فراهم آورده‌اند که یافتن و برگزیدن آنها در دیوان‌های به‌جا‌مانده آن‌چنان سهل و ساده نمی‌نماید. موسیقی را روح زمان و معماری را روح مکان نامیده‌اند. هارمونی تصویری یا صوتی تضمینی برای لذت زیباشناسی ­است. معماری معنای مکان است، سکوت را منعکس می‌کند و بازگشت به فضای آغازین را بشارت می­دهد.

درنهایت باید گفت اگر بررسی تطبیقی معماری و موسیقی به‌حد مقایسه حرکت تناوبی در نواختن گوشه‌های یک ردیف و تبدیل این گوشه­ها به یکدیگر در بداهه‌نوازی نوازنده، با تقسیمات فضایی موجود در معماری ایران تنزل یابد، باید گفت نتیجه چنین تطبیقی آن‌چنان که در ذات سطحی خود آن­را فریاد می‌زند، یک بازی صوری و یک ارتباط از نوع بافتن آسمان و ریسمان به هم است، حال هر چقدر هم بافنده متبحر باشد. برخی از بهترین توصیفات فضاهای شهری، آن­هایی هستند که «هنری میلر» درباره پاریس نوشته­است. اگر پاریس هیچ‌گاه ساخته نشده بود، شاید یک طراح شهری زبده می‌توانست با اتکا به توصیفات میلر، آن‌را بسازد. بی­شک شاعران منابع الهام‌بخش خوبی در بسیاری از جنبه های زندگی هستند.

کابردهای شعر و ادبیات

شعر و ادبیات می­توانند برای طراح از نظر آموزشی و همچنین الهام‌بخشی، بسیار مفید باشند. شعر و ادبیات به‌شیوه های ذیل می­توانند در راهبردهای آموزشی سودمند واقع شوند:

+از طریق مشاهده قواعد حاکم بر ساختار اثر ویژه ادبی یا شعر.

+از طریق مشاهده شیوه­ای که نویسندگان و شعرا تلاش می­کنند از طریق آن پیام مرکزی را که جوهره طرح کلی است، آشکارسازند.

+ازطریق شیوه برخورد نویسندگان با راز و شگفتی.

+از طریق کمینه‌ساختن ابزارهای بیان و تلخیص نظامی که فرد برای خلق اثر بر می­گزیند.

+از طریق معنایی که به واژه­های مختلف و وضعیت‌ها اختصاص داده شده ­است.

+ازطریق کابرد ویژه زبان، بافت در کاربرد واژه­ها و بافت کلی اثر ادبی.

+از طریق تقابل وزن، قافیه و آهنگ کلی اثر -که با دشواری کلام آهنگین (مقفا) ارتباط دارد- با ابزارهای دیگری جز این­ها برای بیان حال و هوای دوران. (برای مثال ابزارهای کلاسیک در برابر ابزارهای مدرن)

+از طریق تأکید برفرم در برابر معنا.

+از طریق آهنگ‌کلی قطعه (شعر یا رمان) به‌عنوان تفسیری انتقادی از زمان و مکان خود یا قطعه­ای که بیان‌گر خرد عمومی و رویکرد کلی مردم نسبت به موضوعات مورد تفکر است.

+از طریق سهم ارزشمند تفاسیر نویسندگان و شعرا از حرفه خود و همچنین سهم نقد-ادبی مجموعه­ای کامل از نظام زیبایی‌شناختی که ارتباط بسیار قوی با زیبایی‌شناسی معماری دارد.

مزایای الهام بخش شعر و ادبیات:

الهام بخشی مستقیم

این راه‌برد مستقیم از طریق تعابیر ظاهری از محیط (فضا)هایی که در آثار ادبی توصیف شده­اند، اتفاق می­افتد. تعبیر ظاهری «ایستا» زمانی روی می­دهد که شخص از تعبیر بصری مستقیم عناصر فرمی و فضایی محیطی که در اثر ادبی توصیف شده­است، استفاده کند. تعبیر پویا زمانی رخ می­دهد که محصول معماری از توجه و توصیف مستقیم رها باشد و در عوض به ارتباط انتزاعی هاله، حال و هوای فضایی و جوهره کلی قطعه ادبی بپردازد.

الهام بخشی مرکب

ماحد نهایی استفاده از شعر و ادبیات را «الهام‌بخشی مرکب» نامیده­ایم. این حالتی از الهام‌بخشی­است که در آن معمار تحت‌تأثیر آنچه که خوانده­است قرار می­گیرد و به نوشتن تحریک می­شود. او برای خود یادداشت­هایی می­نویسد، ایده های خود را پیش­نویسی می­کند یا با نوشتن داستان و شعر یا تعمق در گزین گویه­ها، قبل یا بعد از اینکه پروژه­اش را طراحی کرده باشد و به جهت نیات شخصی یا مطبوعاتی (درباره آثارش) دست به تصنیف ادبی می­زند.

تأثیرات ادبی بر معماری معاصر

قطعات ادبی به‌مثابه صورت مسئله معماری از اواسط دهه 1970 تا اواخر 1980 مورد‌توجه بسیاری قرار گرفته بود. آموزگار معمارانی چون جان هجداک، رودولفو ماچادو، جورج سیلوتی، پیتر والدمن در این زمینه پیشتاز بوده­اند. آنها از روایت­های معماری، دست به ساخت گزیده­هایی زدند که آن­ها را می­توان با ارزش هنری­شان به‌عنوان قطعات ادبی تلقی کرد. این گزیده ورای دقتی که در استفاده از زبان در آن به‌کار رفته است، دارای نوشتاری انگیزه‌بخش و تفسیر‌پذیر است و امکان تأویل­های متفاوتی را فراهم می­آورد.

بنابراین ­می‌توان پیشنهاد کرد که «افسانه‌پردازی» یا «روایتگری» معماری برای اینکه بتواند سودمند باشد، باید شرایط زیر را برآورده کند:

+ واقعاً بتواند به‌عنوان افسانه صرف داراي ارزش باشد.

+ ماهيتاً خوشايند باشد.

+ شخصي و درعين حال جهاني باشد.

+ بيانگر نيازهاي دروني براي نقد از خويشتن باشد.

+ اصيل و انديشمندانه باشد.

+ انگیزه‌بخش و تأویل‌پذیر و همچنین برای درگیر کردن مشارکت فعال خواننده به اندازه کافی مبهم باشد.

برتری شعر بر ادبیات

نابخرادانه ­است اگر از معماری که حماسه­های­هومر را مطالعه نکرده­ است، بخواهیم با عنایت به شیوه زندگی مردم یونان و چشم‌اندازهای آنا به طراحی بپردازد. به همان اندازه بی‌معناست اگر از هرمعمار، طراح شهر، برنامه‌ریز شهری، معماری داخلی و معمار منظره‌آرا نخواهیم که انه اید ویرژیل را مطالعه کند. حماسه­های هر سرزمین شالوده­های ساختمانی ایام کهن و گذشتگان را آشکار می­کنند و مطالعه عمیق این آثار سبب می‌شود به این درک نائل آییم که در حقیقت تغییر چندانی در آنچه که این شاعران در حماسه­های خود توصیف کرده­اند، رخ نداده­است.

شعر: دست‌مایه­های شاعرانه

معماران، باید اشعار سرزمین خود و سرزمین مردمی که برای آنها طراحی می­کنند، با‌دقت و گزینش مورد بررسی و مطالعه قرار دهند. بهتر این است که از اشعار رمانتیک و احساساتی که رویکردشان توصیفی، زیاده‌گو و روایت‌گر است اجتناب شود، چرا‌که این اشعار به‌عنوان سرچشمه­ای برای شروع، بسیار «ایستا» هستند. شاعرانی که در اعماق هستی سرزمین مادری، مردم هم‌وطن خویش و نیز شخصیت خودشان به جست و جو می­پردازند، منابع برجسته­ای برای روشنایی‌بخشی ادراک و الهام‌بخشی پویا به‌شمار می­آیند.

بهترین اشعار شاعران یونانی از میان اسرار و نوشته‌هایی به‌وجود آمده­اند که ملهم از روایت­های سینه به سینه سرزمین، مردم، معماری و هنری ­است که آن‌را غنا بخشیده­اند و هم‌چنین ملهم از زبان و وجود جمعی سرزمین یونان ­است. شاعرانی چون دیونیسیوس سولوموس، کوستیس پالاماس و یانیس ریتموس، در نگاهی‌کلی مصادیق ادبی منحصر به‌فرد در توصیف چشم‌اندازها و تصورات معماری یونانی به‌حساب می‌آیند.

شعر یونان چکیده‌ای است از انگاره‌ها و دریافت‌های همگانی در‌مورد فضا که مفهومی بنیادین در معماری است. مقولات دال و مدولول، معنا-آن‌گونه که مرتبط با معماری است- مقیاس انسانی، نسبیت تأثیرات محیطی، تغییرمحیطی و طراحی و ساخت انسانی، با مراجعه به اشعاری از جورج سفریس، روشن و شفاف می­شوند.

شعری دیگر، اشارات خارق‌العاده­ای به مکان‌های یونانی و خانه یونانی می­کند و در نهایت ما را به فهم پیچیدگی­ ها، ویژگی­ها و درک‌ناپذیری سرزمین و خانه این‌دو سرنمونه شخصی و دیرینه رهنمون می­سازد. معمار همواره در جست­ و‌جوی اصالت شهری، یگانگی و منحصر به‌فرد بودن، جوهره و معنای خانه، پنجره، در، دیوار، بیرون‌زدگی، گوشه‌ها یا دیگر پروژه­ها در حین ساخت است.

معمار خوب و شایسته نباید خود را تسلیم دستورالعمل ­ها و راه‌حل­ های استاندارد کند. آفرینش‌گری در معنای شاعرانه آن، همان‌گونه که ژان لسکور به آن پرداخته ­است، باید از سرچشمه ­های ناب آغاز شود و به‌نوعی تمرینی در آزادگی باشد. شعر و ادبیات (و به اعتقاد ما، شعر بیش از سایر شاخه‌های ادبیات) می­توانند راه‌بردهایی خارق‌العاده به‌سوی خلاقیت معماری، البته در شرایطی مناسب، باشند.

اهمیت واقعی و استعاری هایکو

تأکید ما بر هایکو بر این واقعیت ­است که هدف از این اشعار، بیان قاعده­مند هر موضوعی با حداقل استفاده از واژگان است. ضمن اینکه اغلب مسیرهای متعددی را برای تصور و تأویل بیشتر خواننده می‌گشاید. مانند ذن بی‌منتهاست. چیستی آن و نحوه برخورد مخاطب با آن‌‌را باید موردتأمل قرار داد. نیروی هایکو بی‌اندازه و تصاعدی ­است. می‌توان طرح­های کاملی را از درون یک هایکوی مختصر به‌وجود آورد. هایکو را می‌توان غنی‌ترین بیانی دانست که هر منتقدی می­تواند در تلاش برای جمع‌بندی جوهره و پویه‌شناسی طرح معماری ارائه دهد. طراحان زیرک، مانند مردم باهوش، می‌دانند که برای ادراک جوهره اشیاء نیاز به واژگان زیادی نیست.

به گفته خلیلی، مولوی به «وحدت وجود» معتقد بوده و از تبدیل عناصر به یکدیگر و چگونگی بسیار گفته است. تلاش خلیلی به گفته خودش آن نیست که با پیروی از نگرش وحدت وجود، یک واژه‌نامه معماری جدید از سنت­های قدیمی خلق کند، بلکه می­خواهد ایده‌های خود برای عرضه پناه‌گاه برای نیازمندان و طرح سازه­ های فضایی را عملی کند، تلاش وی «متبلورساختن شعر در معماری پایدار» است.

شعر، ابزاری نیرومند برای طراحی معماری به‌شمار می­آید، تمامی شیوه‌های ادبی سودمند هستند، امّا باور ما این است که برای اهداف طراحی خلاقه، شعر بر ادبیات رجحان دارد. شعر به‌مثابه مجموعه‌ای از کلام مکتوب ­است که رویکردهای جمعی مردم را خلاصه می­کند و به‌عنوان بیانگر یکتایی ویژه فضا و مکان، لازمه هر طرح ملی، منطقه‌ای و محلی ­است. طراح باید برای خود دارای دست‌مایه ­های شاعرانه باشد که این متضمن عناصر محلی و همچنین جهانی ­است. ما از هایکوی ژاپنی به مثابه استعاره­ای برای هدف غایی شعرِ معماری استفاده کنیم. وقتي از هويت ايراني صحبت مي­کنيم مراد فصل مشترک همه ايرانيان در طول تاريخ ­است. اين هويت در هزاران آيينه منعکس ­است و هر کدام از اين آيينه ­ها وجوهي از آن‌را نشان مي­ دهند. در اين ميان شعر و ادبيات جايگاه ويژه­ اي دارد. عالي‌ترين شکل هنر شعر ­است. معماري عالي شعري است که با آجر و کاشي سروده مي‌شود.

منبع: بوطیقای معماری، آنتونی سی. آنتونیادس

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692