ترانه«فرح تجلي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ترانه«فرح تجلي»

 

آدمك

 

آهاي دلم بهم بگو بعد يك عمري جستجو

ميون اين آدمكا عشق حقيقي تو كو

بهم بگو اهل كجاست اوني كه مي‌گي آشناست

كي توي اين دروغكده هنوز رفيقي بي‌رياست

اي دل مگه نمي‌دوني آدمكا بي احساسن

بعد يه عمري عاشقي هنوز تو رو نمي‌شناسن

بذار بگم از سادگي از حرمت دلداگي

تو گوش سنگين زمون بهتره كه هيچي نگي

وقتي رو عكس عاطفه نقش يه مهر باطله

ديگه كجا پيدا مي‌شه اوني كه هم رنگ دله

وقتي تو جاده‌ي زمون هم سفرت مي‌شه فريب

پيدا نمي‌شه آشنا ميون اين همه غريب

دیدگاه‌ها   

#2 مهرداد 1392-09-10 20:49
چیزایی که گفتی نشون بده گفتن که هر کسی میتونه بگه...مثل : بی احساسی-سادگی-بی عاطفگی-دورنگی-فریب-غریب...!
#1 رضا 1392-09-09 22:32
سلام
کار زیبایی است
محتوا و مضمون شعر با فرم و وزن شعر هم خوانی ندارد. وزن ترانه های کودکانه اما مضمون عاشقانه و بزرگانه است
جسارتی بود موفق باشید

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692