ترانه«فرناز فريد»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

1

 

مث یه ساعت کهنه
که خوابیده روی دیوار
همیشه منتظر هستم
شاید برگردی تو اینبار

هنوزم جاي پات مونده
روي اين جاده ي برفي
ولي باور ندارم كه
نمونده بين ما حرفي

حالا بي تو دلم سرده
تموم فصلا پاييزه
توو اشكاي چشام غرقم
دلم از درد لبريزه

نگاه آخرت جا موند
تووي قاب روي ديوار
حالا من موندم و يادت
با چندتا پاكت سيگار

صداي گريه مي پيچه
تووي تنهايي اين مرد
كه باآشفتگي مي گه
بيا و خواهشا برگرد

هنوز باور نكردم كه
جدايي آخر راهه
كه شايد سرنوشت ما
مث ماهي ته چاهه

هنوز باور نكردم كه
جدايي آخرين تيره
مي شينه توي اين سينه
نفس رو كام مي گيره

هنوزم زندگي تلخه
اسير دست تقديره
هميشه اخر قصه
اووني كه خوبه مي ميره

 

2

تو مي ري و بعد تو مرگو توو بغل دارم
تكرار روزامو بازم بيهوده مي شمارم

انگاااار تووي قلب من يه گوله آتيشه
بعد تو دنيا مث شمعي كه تموم ميشه...

مي سوزه و ميريزه اشكش روي گيتارم
پك مي زنه لب هاي من رو دود سيگارم

بي تو خلاصه سرنوشتم بد رقم خورده
انگار كه روح زندگي توو قلب من مرده

عكسم رو تووي آينه ديگه نمي شناسم
موندم ميون انتخاب عقل و احساسم

بعد تو اين شعرا تووي دلتنگي مي سوزن
مي خوندي با گيتار من يادت مياد اصلا؟

حالا تووي آیينه تنها رد يه آهه
شبهاي من تاريكو سردو خالي از ماهه

تو مي ريو يادت نمي افته كه من تنها
موندم با يه آيينه و گيتار و غم اينجا

تو مي ريو من باز هم به عشق مشكوكم
مث يه ساعت هستم و ريخته بهم كوكم

 

3

 

بيا لحظه اي رو كنارم بشين
مي خوام سر بذارم روي شونه هات
دلم رو بگيرم تووي دستامو
بشم اشكي غمگين روي گونه هات

توو آغوش من ذره اي مكث كن
مي خوام عطر موهاتو يادم نره
هنوزم دوست دارم و اين دفه
مي خوام قلب تنهاتو يادم نره

يه عمري بايد تووي آغوش شب
بدون تو با روياهات سر كنم
مي خوام تا ميشه تووي آغوش تو
صميميت و عشق و باور كنم

نمي خوام بگم عشق من صبر كن
خودت فهميدي خيلي دوست دارم
فقط از تو مي خوام يه كم گوش كني
پامو رو غرورم دارم مي ذارم

ببخشم اگه گاهي وقتا بدم
پر از حس خشمم روي صورتت
يا يه بغض سنگين تووي سينه ام
شدم باعث اشكاي حسرتت

مي دونم كه باز توو دل و روياهات
تو دنياتو با عشق من ساختي
نمي خوام كه هيچوقت به اين فك كني
شايد دنياتو پيش من باختي

چقدر دوست/ دارم بگي بامني
ميموني تموم ميشه دلواپسي
بذار فك كنم تووي قلبت منم
نمي گيره هيچوقت جامو كسي

 

4

 

من و چشماي تو عاشق ترم كرد
يه عمري قاب عكست رو به رومه
نگامو رو نگاهت قفل كردم
هنوز چشماي زيبات قصه گومه

چقد سرده هواي بي تو بودن
دلم مي گيره وقتي تو نباشي
تو با اين بي تفاوت بودنت باز
به روي زندگيم ماتم مي پاشي

چقد توو گوش شب ها قصه گفتم
از آغوش تو كه تن پوش من بود
يه وقتايي كه سرد سرد بودم
تب تندي تووي آغوش من بود

تو كه دستاي من يادت نرفته؟
تو كه درد جدايي رو مي دوني
ديگه ديره واسه از هم بريدن
بگو تا آخر دنيا مي موني

دوباره باز بيا توو خواب ها مو
بكش دستي روي تنهايي من
مي خوام آروم ببارم روي شونه ت
بيا با خوبيات اين بغضو بشكن

من و چشماي تو عاشق ترم كرد
دلم مي گيره وقتي تو نباشي
ديگه ديره واسه از هم بريدن
نمی خوام لحظه ای هم بی وفا شی

 

5

 

تووي دستاي زندگي مردم
حال و روز منو نمي فهمي
مي ري و درد مي كشم بي تو
باز مثل هميشه بي رحمي

بغضمو جيغ مي كشم توو درد
بي تو اين خونه ساكت و سرده
حتي فريادي كه شكسته شده
انعكاسش نمي شه برگرده

يه نفر تووي ذهن من مرده
يه نفر مث تو تووي ذهنم
واسه مرگش سياه پوشيدن
گل گذاشتن رو قبر اوون با غم

مي ريزه روی گونه هام اشكي
كه پر از حس خشمه و نفرت
تو نمي فهمي درد من عشقه؟
بودنت واسه من شده حسرت؟

حال و روز منو نمي بيني ؟
تووي دستاي زندگي مردم
تو نمي فهمي بي تو و عشقت
تووي آغوش غم ترك خوردم ؟

دست /بردم توو جيب تنهاييم
من رسیدم دوباره باز به خودم
سرنوشتي كه بد رقم خورد و
باز هم من عاشق تو شدم

فرناز فرید

دیدگاه‌ها   

#2 وحیدنجفی 1392-07-20 03:00
سلام ... خواندم . ترانه های خوبی بودند .. پیش از این درباره ی آن ها به بحث و تبادل نظر نشسته بودیم ... ممنون
#1 آل مجتبی 1392-07-18 22:38
هر چهار ترانه
چهار تکه احساس زیبا ست.

درود آفرین بر فرناز فرید

مانا باشید و نویسا

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692