ترانه«پريا تفنگ‌ساز»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

تو بهتم تو تکرار بی­منطق اشک

تو این شب نشینی که آخر نداره

خدا خم شده انگاری رو وجودم

با دستاش می خواد قلبموُ در بياره

 

نمی­شه تو سرمای هر شب قدم زد 

نمی­شه سکوتوُ یه کم جا به جا کرد

نمی­خوام بگم جای تو خالی مونده 

ولی این صدای منه : زود برگرد !

 

دارم ذوب می­شم ولی کوهِ دردم 

یه آدم یخی توی کابوس خورشید

می خوام گُر بگیرم ولی آب می شم      

به چی مطمئن شم تو دنیای تردید؟

 

نگاتو نمی­خوام صداتو نمی خوام 

دیگه هیچی از خوبیاتو نمی خوام

هوا سرد می­شه دلم سرد می شه 

آخه آدم اینقدر نامرد می شه؟

 

 

 

دارم ذوب می­شم تو دلسوزی درد 

دارم اسمموُ رو تو بالا میارم

 

خدایا

چقد مونده تا قلبموُ در بیاری

خدایا

چقد مونده تا دردموُ جا بذارم؟

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692