در جایی که به یکدیگر قول داده بودیم
دیدار کردیم،
نه در زمانی که قرار گذاشته بودیم.
من بیست سال زودتر آمده و منتظر ماندم،
تو بیست سال دیرتر آمدی.
من از انتظار کشیدن تو پیرم،
تو از منتظر گذاشتنم جوان...
#محمت_تصرت
#عزیز_نسین /ترکیه
برگردان: #فرید_فرخ_زاد
........................
تو نیستی
بیهوده میبارد این باران
ما کنار هم که خیس نخواهیم شد...
این رودخانه
بیهوده میخروشد و میدرخشد
ما که بر کرانهاش ننشسته
و تماشایش نخواهیم کرد...
جادهها کشیده میشوند
بیهوده خود را خسته میکنند
ما با همدیگر که بر آن قدم نخواهیم زد
این حسرت و دلتنگی
این جداییها هم بیهودهاند
میانمان فرسنگها فاصله،
ما باهم که نخواهیم گریست...
بیهوده تو را دوست میدارم
بیهوده زندگی میکنم،
ما که نمیتوانیم
این زندگی را باهم قسمت کنیم...
#محمت_نصرت (#عزیز_نسین)
ترجمهی #فرید_فرخزاد
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا