»شعری از «نازک الملائکه» ترجمه‌ی «رامک رامیار

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 


مرثيه‌ي زن

[تصاویری از یک کوچه‌ی بغدادی]
رفت در حالی که گونه‌هایش رنجور نبود و لب‌هایش نمی‌لرزید
درها قصه‌ی مرگش را که بارها و بارها روایت می‌شد، نشنیدند
و برای دنبال کردن تابوتش پرده‌ی پنجره‌هایی که اندوه و نگرانی را جاری می‌کنند، بالا نرفت
فقط باقی‌مانده‌ی پیکر مردی در راه که خاطرات او را می‌لرزاند
این‌قدر به تابوت خیره شد تا دیگر آن را ندید
خبر در راه‌ها سکندری خورد و صدایش پناهی نیافت
پس به فراموشی در سوراخی پناه برد
و ماه بر اندوهش مرثیه خواند
***
شب بدون نگرانی خود را تسلیم صبح کرد
نور، خود را به صدای شیرفروش بخشید
 به روزه‌داری
به صدای گربه‌ی گرسنه‌ای که از او جز استخوان‌هایش چیزی باقی نماند
به بگومگوی فروشندگان
به سختی و ستیزه
به حمله کردن بچه‌ها با سنگ به همدیگر در میان راه
به مجرای فاضلاب در کوچه
به باد که روی درها وقت‌گذرانی می‌کند بی‌رفیق
در یک فراموشی عمیق

نازک الملائکه، بانوی شاعر عراقی/ 1923-1993


 

دیدگاه‌ها   

#1 الهه 1394-06-14 04:17
واقعا ممنون.خیلی زیبا بود.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692