شعر «ماسه» شاعر « امید یاشار اوزجان» مترجم «پونه شاهی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

poooneh shahi

تو نمی دانی ماسه چیست  
دريا را نديدي كه

ببند چشمهايت را به زمان بينديش
دريا در يك چشم تو
و ماسه  در چشم ديگر توست

تو نمي داني سنگ چيست
از كوهي بالا نرفته اي كه
برو بسمت درستي هاي هر چند كوچك  
كوه زير يك پاي تو
سنگ زير پاي ديگر ت

تو نمي  داني خاكستر چیست
آتشي نسوزانده اي كه
دراز كن دستهايت را بسوي آسمان
در دستي آتش
در دستي خاکستر

تو نمي داني خون چيست
نه مرده بودي و نه كشته
بخواب بر روي زمين بدينگونه كه
مرگ در يك طرف تو
و خون در  طرف ديگر تو

تو نمي داني عشق چيست
مرا دوست نداشتي كه
گريه كن تا جايي كه مي تواني
تمام زيبايي ها در توست

و
عشق در من !

 

شاعر: امید یاشار اوزجان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «ماسه» شاعر « امید یاشار اوزجان» مترجم «پونه شاهی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692