شعري از «ادگار آلن ‌پو»/ ترجمه «محمد رضا ربيعيان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

تنها

از کودکی چنان‌که دیگران بودند نبودم
چنان‌که دیگران دیدند ندیدم
شور و شوقم را
از بهارِ همگان نیاوردم
اندوهم را از آن سرچشمه نگرفتم
قلبم را در همان حالت
به شادی برنینگیختم
و هرچه را دوست داشتم
تنها دوست داشتم
آن‌گاه در کودکی‌ام
در سپیده‌دمانِ زندگانیِ بس طوفانی‌ام
از ژرفای هرچه نیک است و بد
رازی سرکشید که هنوز در من است
از سیلاب یا چشمه
از صخره‌ی سرخِ کوهستان
از خورشیدی که غلتان
در رنگِ زرینِ پاییزی‌اش گردِ من گشت
از آذرخش در آسمان
آن‌گاه که پروازکنان از کنارم گذشت
از تندر و طوفان
و ابری که در نگاهم
(آن‌گاه که باقیِ آسمان آبی بود)
به هیئتِ شیطان درآمد

Edgar Allan Poe/ 1809-1849

 

دیدگاه‌ها   

#2 زری 1393-09-12 14:23
خیلی خوب بود
#1 ققنوس خیس 1390-11-16 14:01
ترجمه و شعری خوب ...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692