َشعر آزاد «رضوان ابوترابي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

َشعر آزاد «رضوان ابوترابي»

 

تو آمدی با لبخندی در دست

و واژه­هایی که هر کدام

می‌­توانست شعری عاشقانه باشد

اما چراغ‌­ها روشن شد

تو رفتی

و ما مجبور شدیم

صندلی­‌های‌مان را ترک کنیم

من

به اندازه­‌ی یک بلیط

می‌­توانستم عاشق شوم

این را کنترل­‌چی به من گفت

وقتی در را به روی ما می­‌بست

دیدگاه‌ها   

#5 ارسلان حسینی 1394-01-16 02:18
پرفکت
لذیذ و دلچسب بود
#4 صادق آل موسوی 1393-11-06 16:50
باندازه ی یک بلیط می توانستم عاشق شوم

درود برشما
#3 پونه 1393-09-26 14:25
سلام و درود

سروده ي زيبا و جذابي بود

قلمتان نويسا
موفق باشيد
#2 پونه 1393-09-26 14:25
سلام و درود

سروده ي زيبا و جذابي بود

قلمتان نويسا
موفق باشيد
#1 وطن خواه 1393-07-15 12:00
درود بر شما
زیبا بود با ترکیبی همگون! و پر محتوا
سپاس

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692