شعر آزاد«امیرعابدیان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

هذیان سرد

 

 

کیتارو با چنگ خونینش

در سرم قتل عامی به راه انداخته

کابوس های خونین

هذیان های سرد

سر بریده­ ای در حوض

به من لبخند می ­زند

در چشمان سرخ تو نگاه می­ کنم

هراسان قدم می­ زنم شب را

تا فردا

با سری بریده به تو سلام کنم

 

 

من شعبده باز خوبی هستم

 

هر روز گرسنگی را

از آستینم بیرون می­ کشم

جیب هایم را سیر می­ کنم

گرسنگی را دستبند بزنید

من شعبده باز خوبی هستم

 

 


سرب خونی

 

 

وقتی خون از گلوله بیرون می ­زند

پیراهنت را در آغوش می­ گیرد

سرب ریه ات را پر می­ کند

دهانت را مرگ می­ گیرد

ها می­ کنی تنهایی چه رنگ سرخی دارد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692