کیتارو با چنگ خونینش
در سرم قتل عامی به راه انداخته
کابوس های خونین
هذیان های سرد
سر بریده ای در حوض
به من لبخند می زند
در چشمان سرخ تو نگاه می کنم
هراسان قدم می زنم شب را
تا فردا
با سری بریده به تو سلام کنم
هر روز گرسنگی را
از آستینم بیرون می کشم
جیب هایم را سیر می کنم
گرسنگی را دستبند بزنید
من شعبده باز خوبی هستم
وقتی خون از گلوله بیرون می زند
پیراهنت را در آغوش می گیرد
سرب ریه ات را پر می کند
دهانت را مرگ می گیرد
ها می کنی تنهایی چه رنگ سرخی دارد