شعر آزاد«گلشيفته كتال»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

قطعه 1

 

 

مي­‌آميزد با هوا

حباب پس مي‌­دهد بيرون

كه شيارهاي باريكي تمام عمقش را

مثل جاري در پهنه‌­اي اسير

با چاله‌­هاي نيمه كاره لجن مي­‌گيرد

مي­‌ماند تا صبح در فكر در راه   در سطحي كه مي­‌پرسد "تو كيستي ؟ "

تا تن امتداد سينه‌اي شود خاك خورده‌­تر از خودش

در پس مانده‌­هاي يك موضوع بحث كند

و جنازه‌­اي كه مي­‌گندد مي‌­ترشد

تا لال

خرخره­اي را بجو‌د   تف كند

ايست! مي­‌زند به پهلو

كه حشرات جا پاي حشرات مي­‌گذارند

مي­‌خوابند طاق باز

و مي­زايند كله‌­هاي ناقص متعددي

كه هول را به حال مي­‌كشاند

و پاي كرخت تسليم را جيغ مي­‌كشد روي تنه

با همه‌­ي خودش همهمه­‌ي خودش

يكي گم مي­‌شود يكي نگاه نم‌ي­كند

كه قهر كرده يقه­‌اش را باز

و هي فحش مي­‌دهد

از يادداشتي مشكوك مي‌­آيم

با صدايي نازك در دماغ

كه خون مي­‌چكد

وقتي پاي اره‌­اي به درخت باز مي‌­شود

 

 

قطعه 2

 

 مرطوب­‌ها

تاريك­‌ها

از پشت سر قوز كرده مي­‌روند توي كمد

و چهار ديواري تهديد مي­‌كند خودش را

بدون پنجره   بدون دود‌كش

تا تا نكند جايي را

نمي‌خوابد روي صندلي

با كفش آهني ولباس مخصوص

تق تق تق در كف اتاق تق

ار لاي درزها تق

به شدتي كه مي­‌كوبد سر مي‌كشد به درون

و پاهاي زيادي ...

ناگهان برق مي‌­پرد

و يك ديوانه از ته كمد

ناخنك مي­‌زند به حريم

مي­‌چسبد مي­‌ليسد مي­بلعد

چنگال سياهش را چگونه بكشم بيرون

از زير پيراهن

كه وارد مي­شود

در خصوصي‌­ترين كله‌­هايم

تا شكسته­‌هاي روي ميز

حرف دارد با لرز

كه مضطرب رو به نمي­‌رود مي­‌گويد نمي­‌خواهد

 

ناگهان به سطرهاي پاياني تجاوز كردند.

 

با عده­اي پشت در

"زني مي­‌گفت: در را باز كن ، غذايت سيني را كجا بگذارم"

مردي براي تعمير آمده بود يا مي­‌خواست نام‌ه­اي بياندازد تو"

 

سري كه سوراخ مي­‌شود فكر نمي­‌كند به قفل

به لم روي صندلي كه مي‌­دهد

ليوان خالي را مزه مي­‌كند

براي وقتي كه مي‌­آيند

با روپوش سفيد

تجاوز شدت مي­‌گيرد.

 

 

 قطعه 3

 

مي‌رسم از كوه به پشت

كه خم در پيچ مي­‌زند براي راهي

براي فكري     آواره‌اي   درب دري

پهلوي خواستن صرف نشده روي تك صندلي يا تخت تك نفره

با دستي از جايي كه آستين بريده شايد

التهاب مي‌داند‌، كلمات پشت هم فقط رديف مي­‌شوند با چند نگاه و چند بغل يواشكي توي ذهن براي دقايقي

نمي‌­شود از نمي­‌باشد محكوم به نبايد باشد

رو به انهدام گذشته از كاري

كه مي­‌گذرد             لعنتي بگذر

خاموش نمي­‌شوي حالا؟

 

آرام باش سايه­‌اش مي گفت

_ "كتري را آوردم تا چاي طعم خودش را بدهد"

_ "در منحني رو به انهدام چند ضربه كاري براي دقايقي ايرادي ندارد"

و دمپايي مي­‌رود نيمه دم كشيده را بياورد   دراز كند از پشت گوشي يكي را كه نمي­‌سازد نمي‌ميرد در چنين دقايقي و مي­‌خواهد خودش را تكه تكه ديوانه مي‌­شود

 

فكر كه اسير نيست مي­‌جهد بيرون با ترسي از خون كه زير‌هايش را پوست مي­‌كند بي صدا و بعد جور ديگري به صورت پهن يا باريك باريكه مي­‌گيرد

وبگير

رشته­‌اي از من بگير

چنگ در گردنه ي دومم بزن

تا زير به سايه‌اي ديگر بخزد

و از دو پاي مردد بيايد بالا

دست در منحني­‌هاي پي در پي دست بكشد

تني     كه در قامت لختش تنهاست

و چاره­‌اي نداشت براي اينكه چاره‌­اي نداشت پياده رفت تا پنجره

_" من از اين تبريزي‌ها درخت ترم

_ و مه تا سينه‌ام پوشيده "

به اعترافي كه ندارد بگو

با شكل جاري در ماندگي

و خستگي‌هاي بعد از اين

از هميشه

با چه كنم

با فرار

در فرار

هر صبح كه خاطره‌اي را

حافظه­‌اي را

و رنگ­‌هاي آتشينش

دراز به دراز پهن

از كوهي به كوه ديگر

با مانده‌­هاي چند تكه از تن دود مي‌شود

كه حل نمي‌­شود

در سه گوشي پشت كرده بي لباس

 قطعه 4

 

پاره­‌هايي از گلو در قطعه‌­اي مردد

قطعه قطعه مي­‌شود

و جار مانده از ديشب

در حبس- در ايستگاه آخر

با بيك آبي

كه نويسش­‌هايش را بسته لب واندكي خودكاري مي­‌گذارد براي وقتي روي مي­‌دهد

با دهان باز

چشم­‌هايم را ببند

تا بيافتد به لي لي

و تقلب يك بار ديگر خودش را بازي كند

 

كدام حرف را

كدام را نگفته باشم خوب است؟

براي گفت زمان خودش را حذف نمي­‌كند

با نگاهي كنجكاو در گلو و يقه

نمي­‌ميرد رژه مي­‌رود

يادداشت­‌ها در سرهاي بعد از اين

درايستگاه آخر مي­‌زند بيرون

يقه دكمه­‌اش را مي‌بندد ، لب مي­‌زند به جمعيتي كه از ترس در خودشان مي­‌ميرند.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692