شالیزار
تنت هنوز بوی آب و آفتاب میداد
پهنای سبزی شالیزار
گمت کردم وقتی که دستانت را دزدیدی
نگاهت / تمام آن حرفهای خوابیده در زیر زبانت
گم شدی و باز یافتنت
سرِ یک میز در رستورانی گران قیمت!
تابوت
تابوتهای به خط شده
با رنگهایی چهلواره
این ها از کدام جنگ برگشتهاند
که از درزهاشان خون میآید؟
مسلسلهاشان هنوز داغ است
با زیپ های نیمه باز؛ پشت کدام اتوبوس دویدهاند؟
تابوتهایی به اندازه نیمکت
تابوتهایی دو نفره
با بوی تند غروب و هراس
این بار سرماست که آواز لا اله الا الله میخواند
پا به پای تمام بادها دویدهاند و
پشت تمام کیسهها، ریز ریز شدهاند
خاک شدهاند
بیایید اینها مجسمه نیستند
موجی اند که راه خشکی را فراموش کرده
بیایید اینها بلبلهای ساعت نیستند
که بیست و چهار بار سرت غر بزنند
چکمههاییاند که رسم خاک و خون را از بر شدهاند.
فریاد سکوتها
چکمه / لاک
جیغ جیغ فرچهاش
زیر گوش اتاق
میگفت به جایی سرد میرود
نور / بازی / رقص و استرس
تانگوهای شبانه کنار پیاده رو
و باز چکمه / لاک / لاتکس
پچ پچ های هر شب اتاق
سر دردهای لعنتی دیوار و رخت خواب
خاله زنک بازی بوته یاس ها و
باز / چکمه / شب / اتاقها و تختهای سرد ...
دستگیره ول کرد دستش را
دو قدم به عقب
چیزی از لای یقهی بازش
از زیر سوتین قرمز
ناله میزد:
والیوم 10 / دو خشاب
والیوم 10 / دو خشاب
دیدگاهها
ممنونم که همیشه و همه جا کارهایم رو می خونی و ابراز محبت می کنی.
این هفته (26 تا 31 مرداد) تصمیم دارم تا به تموم انجمن ها مخصوصا چابکسر و شالیزار سر بزنم و کارهای جدید بچه ها رو بشنوم.
به امید دیدار
اقای خسروی
این کارها و این زبان تغییری نکرده و خوشحالم که هستید
گاهی سری بزن
هرچند درگیر روزمرگی ام گاهی مینویسم
جاتون تو شالیزلر خالیه...حتمن بیابن
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا