دو شعر از «الهام جهان تیغ»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

elham jahantigh

موریانه هایی که خاطراتم را جویده بودند

رویا هایم را خوردند

کتاب‌هایم را

حرفهایم را

امروز که بیدار شدم ،نیمی از بدنم را خورده بودند

همین حالا

در حال خوردنِ آخرین تکه های من اند

من اما دردی ندارم

و این ترسناک است

ترسناک تر از مرگ.

---------------------------------------------------------

نبودنت را کجای زندگی ام پک بزنم

که دود از سر دنیا بلند نشود؟

راستی

دلت برای حوضچه ی لب‌هایم تنگ نشده؟

برای شستنِ اندوه حرفهایت؟

برای نشستن کنجِ یک قالی ،روی یک تخت؟

برای همین لحظه که جای خالی ام چشمانت را پر می کند

حواست هست؟

من دلم تنگ شده

و می خواهم ،فردا که بیدار می شوم

به جای بستنِ شال دور گردنت

بگویم دوستت دارم

پیش از آنکه جاری شوی در شهر

در زندگی های بدونِ من...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

دو شعر از «الهام جهان تیغ»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692