شعری از «عبدالله پناهی» برای «رضا براهنی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

تقدیم به روح بلند
استاد رضا براهنی :

آمد
با تبلوری از ویرانی روح
پرده ها را کنار زد
و
با دستهای شبیه بوسه اش
در باغچه های شعر بسیاری
بوته غزل کاشت
تا
در شب خورشید و در روز ماه
نازش را بکشند
و شکوفه های سرخ و سپید سبز برقصند
قفس نساخت تا
بال بال کبوتر
مهربان
از حنجره اش
پر کشد
دف زنان !
دف بزنید
که هفت خشکسال شعر
از راه رسید

**

نالوطی ها
حالا
بابا کرم برقصید
آنکه شما را
دوست می داشت
و شما سنگ آجین اش کردید
آن شیر بیشه بارانی ایران شهر
که قصه شعر و نقد را
اسطوره بود
چگونه
هیچ گاه و هیچ کس
ندانست که
چرا حافظانه سرود
"من به خوابِ آینه آب می روم "

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعری از «عبدالله پناهی» برای «رضا براهنی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692