شعر «لب» فرشته احمدی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

در طلب  طرحی از لب ات

  از تو آغاز شدم.

عریان شدم، تا بوی  نام ات را در شب خواندم

 آن زخم

مرا پیدا کرد.

سینه هایم در شکل  دردی سرخ

در بلوغ دوست داشتنِ ساده از زمان

 هفت مرتبه

می کوبد می کوبد می کوبد

دستانم بر درخت انجیری که مرا بارور کرد

در سکوت.

کجایی؟

صوفی های تبریز در احضارشان می میرند

 و برای پرندگانی که بازنگشتند

سوره می خوانند فصل ها.

کجایی؟

این دستها بریده شدند

با تیغ آوازهایی از بوسه ها.

از طرح لبی نیمه تمام

آغاز شدم...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «لب» فرشته احمدی

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692