شعر «باخت» پویان فرمانبر

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

pooyan farmanbar

جای قایقی خالی‌ست در چشم‌هام
که اگر غرق شَوَد در من

یا بربخورد به عیسا
که جهان را ‌رنج می‌خواست
بُرنمی‌خورَد آسمان
یا ابری که درست بالای سرم
دارد چنان می‌شاشد به من
به تو
و حتی ابلیس
که چیزی جز سوال نیست

پلیس اگر پُلی نزند
دنبال چه باشد جز دزد
که آنقدر فرار مى‌كند
تا پليس شود

شکارچی كار می‌کند در آسمان
و من كه بی‌كارم
باید چکار کنم
که این چه
دست بردارد از سرم

ما همه پروازیم
گرچه تنها برخی پرنده‌اند
درست مثل تنهایی
که چک‌چک آب است در کلیسا
و یا همین نقاش
که مرا کشیده‌ بر صلیب
تا زمان بخوابد
مثل ساعتم روى مچ

من از اشک لذت می‌برم
_ تا مى‌توانى ببار
اما اگر اقرار کنم
باز آیا می‌برم؟

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «باخت» پویان فرمانبر

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692