شعری از «قاسم بغلانی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ghasem boghlani

شاخه درخت و  پرندگان از آن زمان

که لب گشوده کوه و رقص بلند

آب با گیس سپید

آشیان بر شاخ و برگ ریز به ریز

به زیر می ریزد

برآمده بودم در شکم

یا شکم برآمده بودم

چه زنی می توانست با موهایش

حرف بزند و شانه را بهانه

اقلیم سیب بود بر سینه ات

لبنان

شال ببندد که رقصمان گرفته

درکمرت

سفال پر آب از گیس کوه

چه بی دین بود موسی

با بزها

سیب بر سینه ات کوه را

به حرف آورد

سفال را رقصاند بر دوشم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعری از «قاسم بغلانی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692