دو شعر از «مریم گرامی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

maryam gerami

شعر 1

 گفتی

این کوزه چو من - چل ساله بود و

تا گلو در خاک

مخرجة العین مان کور

حالا باید

توله مرده هایم را

به سبک پارانوئید

جاساز کنم

شما هم که دارکوب

کوب کوبید

چه رقصی بشود

با کوزه !

***

 شعر 2

 شیطانِ دست به عصا

شعبده بود

فاعل و مفعولش پای خودشان

سوزاندنِ آتش

برگ می خواهد

طور می خواهد

ها - قا

بیل می خواهد

گفتند

این هم برگ

این هم معجزه

این هم بیل

اما

این اژدهای عصا قورت داده را

کجای دلم بگذارم

 

مریم گرامی

***

 

شعر 3

 

به گوشهای مصنوعی

به شنیده  نشنیده

به گفت  به گو

به مرده های فالگوش

کز چارشنبه سردرآورده بی تن

از نبودن بودن - کمتر بمیرند

به اغتشاش شعرهای مونث

به نیشخند چپ شده

بگویید

با پاره های دیگرِ مرگ

رقصیده اند ؟

 

مریم گرامی

***

 

شعر 4

 

به آشویتس

و مرده های وسط معرکه

خیره که می شوی

دخیل ببندم تو را

به درختی که

مش قاسم تبرکش داده بود

دروغ چرا

ما کجا و معجزه از کجا

مرا به کیش خودم واگذارید

بگذارید

همین یک وجب حیاط را

تخم تاک بکارم

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

دو شعر از «مریم گرامی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692