شعر «برف» محدثه واعظی‌پور

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

در اتاق برف می‌بارد

پشت پنجره، زمستان است

دستهام با تو از بهار می‌گویند

رگ‌های بیدار تنم از تابستان

چشمهام، اشتهای تماشا دارند

و دهانم، لبریز از واژه‌های عاشقانه است

صبح‌ها

در تو وضو می‌گیرم، با تو به نماز می‌ایستم

تنم را به اشتیاق نوازش‌های تو می‌سپارم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692