برگشتم
تا
با دستانی که تو را لمس میکنند
من را شفا بخشم
برگشتی؟
نه!
دیگر نیستی؟
نه!
دیگری نیستی
نه
تو دیگر، دیگری نیستی
به تفاوت میمانی
تفاوتی
چُونان چون تکرار
تکرار یک محال
که با یک واژهاش
می آبستنی
و هر بار آغازی میبازی
چُونان چون زی
و رد راه را
نشانی
گُم می نشانی و سیال
همچون رقصندهای در رقص
رقصی چُونان چون رقاص
که دنگ دودی دوار میشوند وُ
نمیشنوند
راه را
راه
راه
به بی راه بردهای
تا واژگان
در گفتن
گُنگ شوند وُ لال
چُونان چون بوسهای
روییدن گاه همه گاههای من
لبان توست
که با یک سکوت اش
می آبستنی
و هر بار پایانی میآغازی
چُونان چون مرگ
دیگری برگرد