مهرناز قربانعلی فعالیت شعری خود را از سال 79 آغاز کرد و به صورت حرفه ای از سال 88 به ارائه ی آثارش در سایت های تخصصی ادبیات نظیر پیاده رو ، وازنا ، سه پنج ، دانوش و... پرداخت.مجموعه شعر "چاپ سی ام " از آثار او در انتظار چاپ است.
1
کنار می آیم با کیفم
که روی صندلی کناری برایت جا می گیرد
و عکسهای تکیدهی تکی
که قاب نمیشوند تا کنارشان نایستی و نگویی سیب.
با چشم این هواپیما نه آزادی دیده میشود نه قصرالدشت
تنها دماوند سرش را بالای دود گرفته
نفس نفس میکشد
ماهی در دریاچهی نفت
به یادم تو را فراموش
که قصرهای این دشت کلنگی ریختند و واحد واحد مستعمرهات شدند
صندلی را، قاب عکس را، دشت را گود برداری کن
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
باران نمیبارد و هشدارها اضطرار میآورد
روی صندلی کناری ببار
با چشم این هواپیما
از آن روز که در بند توام
آزادی دیده میشود.
...........................................
قصرالدشت:نام خیابانی در تهران
2
مادربزرگ نذر کرده
برای کشورهای خاورمیانه آجیل مشکل گشا بفرستد
شاید مثل پسته هایش خندان شوند
و من نذر آجیل چهارشنبه سوری
برای سکوتی که هر روز از روی آتش می پرد.
با این آجیل ها هم می شود دوز بازی کرد
کسی روی صفحه می گذارد بادام ها تلخ گریه می شوند
کسی روی صفحه می گذارد صفحه خونی می شود
این بازی نخودی ندارد
صفحه ورق می خورد.
دیدگاهها
همراه خواهرم خوندیم و لذت بردیم
مرسي براي ارائه اين دو شعر
خانم قربانعلی ،تبریک میگم.
زيبا بود. ممنون
و شعر دوم که عجیب سرگشتگی و زخم این روزها را فریاد می کند...
***
در شعر اولی، بیت حاظ قاعدتا باید داخل گیومه باشد.به نظرم هنگام تایپ و چیدمان در صفحه فراموش شده است.
ممنون. القاي مفاهيم بسيار زيبا صورت گرفته
موفق باشيد
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا