اشعاری از عابدین پاپی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

« یک »

وطن ؟

در این شهر

آزادراه بیداری درختان اند

که مقابل خیابان های پیر صف کشیده اند

آه

برای رسیده های تو

چقدر

کال های حادثه را باید چید !

« دو»

برای هیچ کافکایی

مسخ مباش

سگ ولگردی باش که

به خاطر لقمه ای نان

هدایت می شوی .

«سه »

برخاستن در جنگل

بی معناست

درختان

هر روز ایستادن را

تجربه می کنند.

« چهار»

خیلی قدیمی ام دوست من

هم معاصر برف

هم شانه ی کوه

و می خواهم

سه رکعت باران را عبادت کنم .

«پنج»

امروز زاد روز

بیکاری واژه هاست

اما فردا

تا به ابد

بر سنگ قبرمان پاسبانی می دهند!

«شش»

شمشیر

تا خون خواهی گیاه

تا هجرت باران

قد کشیده است

شمشیر

این لباس نجیب

برهنه بر خیابان نشسته است!

«هفت»

روزنامه

و این کلمات که

در همایشی ناهمگون کنار هم آمده اند

مانند

درختی می مانند که

میوه هایش مثل هم نیستند!

مانند انسانی که کنار میمون نشسته است

و علف را تناول م می کند !

روزنامه

و تریستان تزارایی که مدام احساس ما را قیچی می کند

تا قطعه ای بسازد

و ما

در میدان انقلاب

بزرگداشت دو قرن سکوت را

با آهنگ آن جشن می گیریم ...!

«هشت»

خورشید که نیم روز می شود

خیابان های تهران از خواب بیدا رمی شوند

و زندگی آغازش را بر سر می گیرد

مثل دانش آموزی که همیشه از جانب معلم

خاک بر سر می گیرد

باورکنید

هر روز این شهر جمعه است

اما

کوچه ها تا پاسی از شب کار می کنند !

و چشم ها

در اتوبان کارگر

از بس که یه پا دو پا کرده اند

هزار پا شده اند

و از سایه ی خود می ترسند!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692