گیج و گنگ شده ام
بی خوابی های که مرا به سر درد میکشاند
وشاید درد سر؛
وهیچ نمیدانم
که لوکیشن من کجای دنیاست
همچنان در پی تو
به ناظره گلهای خانگی ام
مینشینم ..
وبا پسته خندان به گفتگو مینشینم
و باز چشم به پنجره رو به ایوان گِلی پدری درختی رویده است که بوی گلهایش مرا مستانه یاد تو می اندازد
تسیبح ام دانه دانه،تورا ذکر میگوید
و آمدنت را چرتکه می اندازد
و مرا در فکر عمیق بروی صندلی راحتی گوشه اتاق فرو میکشاند.