شعر آزاد «مریم نقیب»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

دیگر نایست پشت این درها

که عادت کرده‌اند

از بالا نگاهت کنند

مرگ شاه کلید را با خودش برده است

و قفلها سال‌هاست

به انتظار تو پوزخند می‌زنند

درها دروغ می‌گویند

آنها هیچ قافی را پشت خود پنهان نکرده‌اند

باید برگردی

سر کبک‌هایت را

که همیشه زیر برف بودند ببری

و سر حرف‌هایی را که هیچ وقت خیال باز شدن نداشتند

زیر آب کنی

بعد خونشان را بزنی به زخم جاده‌ای

که یک عمر چشم‌هایش

به دنبال سراب قدم‌هایت دوید

حالا شاید خونخواهی

پای سیمرغ را به این حوالی باز کند

دیدگاه‌ها   

#3 مریم فلاحتکار 1394-10-27 01:20
مریم جان خوشحالم که شعر های زیبای شما رو میخونم
احسن بر شما دوست عزیز

سر کبک هایت را که همیشه زیر برف بودن...
حالا شاید خونخواهی پای سیمرغ را به این حوالی باز کند
زیبا بود
#2 مهدی رضایی 1394-10-11 20:30
سلام مریم عزیز. شعرت از نیمه دوم خیلی قوی تر به نظر می رسه و خیلی جذابه. روی بخش اول به نظر بیشتر کار کن. موفق باشی
#1 آیدا مجیدآبادی 1394-10-10 00:30
درود عزیزم
شاعر بمانی مریم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692