شماتت ام نکن پدر
من نیز چون تو
و مادرم
از وسوسهٔ سیب در امان نیستم
من نیز چون شما
گمان میکردم
که جایی بهتر از بهشت هست
و لذتی غیر از لذت اطاعت
شماتتام نکن پدر
من نیز چون قابیل
گمان میکردم
که برترم
از برادری که هم خونم بود
تکهای از وجودم
و نیمی از روحم
شماتتام نکن پدر
من نیز چون پسر نوح
گمان میکردم که خدا
دستش به آن بالا نمیرسد
و طوفانش
چون طوفان طغیان من
کم دامنه است
شماتتام نکن پدر
من نیز چون سارهٔ خوب و
مهربان
با همهٔ پاکی
گمان میکردم که ابراهیم
روزی مرا به دست فراموشی خواهد سپرد
و اسماعیل را
بر اسحاق برتری خواهد داد
شماتت ام نکن پدر
من نیز چون پسران یعقوب
گمان میکردم که زمین
فقط برای من آفریده شده
و سهم پسر راحیل
فقط آن چاه تاریک است و بس
شماتتام نکن پدر
من نیز چون موسی
گمان میکردم که بنی اسرائیل
بعد از معجزهٔ نیل
از شر فرعون در امان است
گمان میکردم که فرعون
در نیل دفن شده است
غافل از اینکه روح او
در گوسالهٔ سامری جا خوش کرده بود
گمان میکردم که شکافتن نیل
و مارهای اژدها پیکر من
بنی اسرائیل را هدایت خواهد کرد
غافل از اینکه بنیاسرائیل
خود
چون ماری زخمی
بر تن هر معجزه و فرستاده ای
نیش خواهد زد
عیسی را به صلیب خواهد کشید
یوسف را به چاه خواهد انداخت
وبر سر محمد (ص)
خاکستر خواهد ریخت
شماتت ام نکن پدر
من نیز چون پیروان عیسی
گمان میکردم که صلیب
مرگ عیسی ست
و پایان مسیح
غافل از اینکه مسیح
در هفتمین طبقهٔ آسمان
به انتظار هبوط آخرین پیامبر نشسته است
شماتت ام نکن پدر
من نیز چون بازماندگان محمد (ص)
گمان میکردم که خدا
ما را نجات خواهد داد
با معجزه ای به بزرگی عصای موسی
و نفس عیسی
غافل از اینکه
معجزهای به عظمت کشتی نوح
روی طاقچه هامان است
شماتتام نکن پدر
اگر یک روز
چون معاویه
قرآن را بر سر نیزه کردم
چون من نیز
چون تو
و مادرم
از وسوسهٔ سیب در امان نیستم.
دیدگاهها
واقعا زیبا زیبا زیبا سروده بودین.امید که سروده های ایندتون رو هم ببینیم. یاعلی
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا