شاخه نبات
حتی اگر آغوش دور افتاده ات باشم
تقدیر بود اینکه خودم دلداده ات باشم
لبخند لب های منی و عشق فرمان داد
رویای لوس پیش پا افتاده ات باشم
این شهر از معشوقه و دلبر پر است اما
باید خودم معشوق فوق العاده ات باشم
با اینکه قسمت شد فقط عکسی بنفش آبی
در ماجرای عشقی رخ دادهات باشم
من حاضرم حتی برای دیدنت از دور
عمری سراب انتهای جاده ات باشم
خان زاده ء زیبا سرشتم می شود آیا؟
عمری پری لال دریا زاده ات باشم؟
من قانعم یک لحظه، یک آن ، چند ثانیه
حتی میان خواب ها آماده ات باشم
راضیتر از این؟ اینکه حتی حاضرم تنها
تعبیر رویاهای صاف و ساده ات باشم؟
یا اصلن از اینی که گفتم سادتر، عشقم
گرد و غبار مانده رو سجاده ات باشم؟
دیدگاهها
شعرتون بسيار زيبا بود ، پر از احساس و دل نشين
موفق باشيد
عمری سراب انتهای جاده ات باشم ...
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا