سروش کیانی قلعه سردی
متولد 68 -ایذه
دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی دانشگاه ارومیه. وی مجموعه شعر کوتاه "افاضات اضافی" و مجموعه شعر کلاسیک "از رباعی تا غزل " را در دست چاپ دارد.
"سدسازها"
باران و آواز سفر، همراه سوز سازها
در ابتدای رفتنی، لعنت به این آغازها
بر شیشه های پنجره باران و آهنگ سکوت
جز غم چه دارد این نوا؟ لعنت به این آوازها
در بین ما از چشم تو هرگز کسی شعری نگفت
لعنت به این نو دوستان، لعنت به این دم سازها
دریا شدی رودی شدم هرگز نمی پنداشتم
اینجا بمانم در سکون، لعنت به این سدسازها
حتی خیال من دگر یک شب نمی بیند تو را
مرز پریدن بسته اند، لعنت به این پروازها
"به هر جهت"
آری ، نمی شود، آری به هر جهت
هرگز نمی رسد، باری به هر جهت
مشتی ز روی خشم بر شیشه می زنی
یک شیشه ی دگر،داری به هر جهت
از خانه می روی، در کوچه های شهر
هر سو نگه گنی، هاری به هر جهت
گل ها به دست باد گل ها به زیر پا
در دست مردم است خاری به هر جهت
در انتهای شهر، تنها تو و سکوت
یک بغض و انهدام، زاری به هر جهت!
"پرگار"
ابری شده ای و من تو را می بارم
شاید که سبک تر بشود این بارم
این خانه برای تو کمی کوچک بود
از درد همین، زخانه ها بیزارم
در رود شدن نمی توان ساکن بود
بگذار مرا به برکه و تکرارم
یک روز خیال صبح فردا، اما
امروز ببین به نقطه ی پرگارم
با چشم خودم تو را به دست آوردم
از دست خودم تو را ز چشم می بارم
دیدگاهها
ممنونم خانم سواری، خیلی لطف کردین
موفق باشید...
همونطور که آقای دکتر گفتن منتظر انتشار اشعارت هستیم
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا