شعر كلاسيك «مريم محمديان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

شعر 1

دستهایت چه خوب می‌فهمند عشق دردی است پا و سر آتش

ماه افتاده توی آب ولی " ماه" مشغول غسل در آتش  

زخم مثل عروس خوشبختی روی پیشانی تو می‌رقصد

چشم‌های به خون نشسته‌ی تو مستی آتش است بر آتش

ماهی قرمز اساطیری ! شک نکن تنگ کوچکی است فرات

عکسی از آب دارد و در او زندگی کرده بیشتر آتش

از تماشای آب می‌ترسم ، این چه قانون وحشت انگیزی است

" تا بخواهند شعله را بکشند آب می‌ریختند بر آتش"

آب می‌برد و شعله می‌بارید ، آب می‌برد و تیر می‌نوشید

" دست " برداشت از " تن" تاریخ ، دست بردار خیره سر ! آتش!

به سرش زد جنون و دنبالت مثل دیوانه‌ها به راه افتاد

به هوایت به سمت خیمه دوید ، مست! دیوانه! در به در ! آتش

خاک بر سر شد آتش و یک عمر جگرش بی قرار می‌سوزد

چون درختی که دسته‌ی تبر است از خودش می‌خورد تبر آتش

 

شعر2

د راست کردی تا سونامی‌ها به پا خیزند

دروازه هایت آب‌های زلزله خیزند

هرگز رها از آسمان خود نخواهی شد

تا موج‌ها و صخره‌ها با هم گلاویزند

فکر ترک‌های لب البرز باش و بعد

بگذار قدری موج‌هایت از تو بگریزند

بگذار قدری باد دریا را بجنباند

بگذار قدری آب‌ها از خاک برخیزند

البرز را در خود بپیچان عنکبوت پیر !

تا کوه و دریا ناگهان در هم بیامیزند

مادر بمان ! آغوش وا کن ! روسری آبی !

تا گوش‌ماهی‌ها به پستانت بیاویزند

وقتی خزر در چشم هایم تار می بندد

مازندران ٬ گیلان ٬ گلستان ٬ اشک می ریزند

دیدگاه‌ها   

#2 مریم 1392-07-21 18:00
سلام شعر خشنکی بود ممنون
#1 مریم 1392-07-21 18:00
سلام شعر خشنکی بود ممنون

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692