نبي سلطاني

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

 

می‌نوشتم‌، تو نمی دانستی از روی غزل

این‌که گیرم برسرت آواره بانوی غزل

می‌نوشتم یک مچاله‌، دو مچاله، سه‌، نشد!

خسته می‌شد کاغذک‌های سیه روی غزل

خفته‌ام در سایه‌ی دیوان حافظ، نازنین

تا بگیرم بوی باتو بودن و خوی غزل

می‌رود یک بار دیگر‌، رفته باشد گردمی

خاطرات آبی دیوانه در جوی غزل        

رفتی و شیرینیِ غم‌های خود را برده‌ای

مانده‌ام با تیشه‌ی کُندی، سرکوی غزل

 

2

 

قیمت آخر چشمان تو چند است آهو

چشم‌هایی که رگِ چشمه ی قند است آهو

چشم‌هایی که مرا مثل کسی می‌بینند

که به یک پول ِ سیاه احساس بند است آهو

بوی پیراهن پاییزی تو تا دنیاست

عطر پلخمری و پغمان و خجند است آهو

تیر ، تلوار، تبرزین، شکاری ، تلفن

همه تسلیم دِل پر زچرند است آهو

آهو امروز ترا می‌نگرم در هرسو

چشم‌هایم همه در گیر پرند است آهو

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692