سه رباعی از «فرزانه ولی زاده»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

زنجیر، نوا، ناله و دردی ابدی

یک مشک، عطش، چهره‌ی زردی ابدی

ای رود در آن خاک که سقا افتاد

نفرین خودت را تو چه کردی ابدی؟!

 

آن مرد که افتاده به دوشش باری

می‌رفت که شاید بکند او کاری

هر در به امیدی زد و حالا آخر

با مدرک عالیّ و به دستش داری

 

هی فال تو در قهوه و فنجان آمد

هی نام تو از قبله این جان آمد

رمال دلم خیره به چشمان تو بود

لعنت به تو معشوقه پنهان آمد

دیدگاه‌ها   

#1 سهیلا رستگار 1394-07-23 00:38
رباعی سوم را خیلی دوست داشتم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692