شعر کلاسیک «سیما جوکار»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

خوب که چه؟... فرض کن حالم زیادی خوب خوب است، خوب که چه؟فرض کن دریا همیشه روی مود است ،خوب که چه؟فرض کن پروانه بعد از مرگ هم پروانه شدمرگ پایان کبوتر نیست حتی ...خوب که چه؟خواب رو با سنگهایت هرگز آشفته نشدفرض کن این موج ها از رقص رود است، خوب که چه؟چشم سرخ آسمان و بغض این شب گریه هافرض کن این اشکها هم اشک شوق است ،خوب که چه؟فرض کن لیلا نمرد و هیچ مجنونی نبودعاشقی در مذهبت کفر است حتی ...خوب که چه؟شهرزاد قصه گوبودم ولی شهزاده رافرض کن شهزاده ام افسانه بود است،خوب که چه؟نوشدارو بودی و رفتی و این شهنامه ها فرض کن پایانشان خوش بود حتی ...خوب که چه ؟فرض کن و رفتی و پاییزم بهار دیگریست حال این دیوانه پرسیدی؟خوب است، خوب که چه؟ 

 

خوب که چه؟...

فرض کن حالم زیادی خوب خوب است، خوب که چه؟

فرض کن دریا همیشه روی مود است ،خوب که چه؟

فرض کن پروانه بعد از مرگ هم پروانه شد

مرگ پایان کبوتر نیست حتی ...خوب که چه؟

خواب رو با سنگهایت هرگز آشفته نشد

فرض کن این موج ها از رقص رود است، خوب که چه؟

چشم سرخ آسمان و بغض این شب گریه ها

فرض کن این اشکها هم اشک شوق است ،خوب که چه؟

فرض کن لیلا نمرد و هیچ مجنونی نبود

عاشقی در مذهبت کفر است حتی ...خوب که چه؟

شهرزاد قصه گوبودم ولی شهزاده را

فرض کن شهزاده ام افسانه بود است،خوب که چه؟

نوشدارو بودی و رفتی و این شهنامه ها

فرض کن پایانشان خوش بود حتی ...خوب که چه ؟

فرض کن و رفتی و پاییزم بهار دیگریست

حال این دیوانه پرسیدی؟خوب است، خوب که چه؟

دیدگاه‌ها   

#3 راضیه السادات مظهری 1394-02-09 23:08
سپاس!! بسیار روان و زیبا و پر محتوا بود، تنها در مصراع یکی مانده به آخر وزن رعایت نشده
#2 مرتضا 1393-11-24 02:16
شعر در همان شروع فاش می‌کند که وزن در جان شاعر -برخلاف بسیاری از شاعران- درونی شده است. این نکته‌ی مهمی است که بعدها کار را برای شاعر آسان‌تر خواهد کرد. اما دانستن این‌که کجا شعر از وزن خود سقوط می‌کند برای شاعر دشوار نیست. شاعر می‌تواند بعد از این که کار سرودن را تمام کرد، برای بار دوم، سوم و حتی چندم، شعر را بازخوانی کند. بازخوانی مکرر شعر برای شاعر از این بابت مهم است که خود شاعر می‌تواند به راحتی دریابد که کجاها را باید چکش‌کاری کند، کجاها را باید دست بکشد و کجاها را باید -اگر لازم شد- حذف کند. اساسا تفاوت شاعران با داستان‌نویس‌ها از جمله این است که شاعران با آسایش بیشتری می‌توانند اگر لازم شد، چیزی را حذف کنند. داستان نویس‌ها معمولا نمی‌توانند زیر بار این حذف کردن‌ها بروند و ای‌بسا از این سو دلیل باشد که چرا اغلب داستان‌نویس‌ها داور عادلی برای آثار خود نیستند. من فکر می‌کنم شاعر باید از این خصلت استفاده کند و حکم به عدل بدهد که کجاها از شعریت خود فاصله گرفته و همان‌جا را مشمول عنایت خاص خود قرار دهد. به عبارت دیگر شاعر می‌تواند با جرح و تعدیل و حتی حذف بخش‌هایی از شعر، جان عزیز بخش‌های دیگر را نجات دهد.
با احترام
#1 محمد 1393-11-18 12:47
به به بسیار زیبا

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692