- بي كله، فكري ندارد.
- زن غیرتی، سبیل گرو گذاشت.
- مرد به «زن»، سوء «ظن» پیدا کرد.
- پستهي خندان، به ريش ِ فقرا ميخندد.
- «گاودار» ورشکسته به فکر «گاو بندي» افتاد.
- گندم زنگ زد، کشاورز پای درد دلاش گریست.
- حق و حساب، بدون حرف حساب گرفته میشود.
- امیدوارم انرژی هستهای، کرسی حقوق بشر را هم گرم کند.
- آسیاب دشمن سالها است که برقی شده است.
- آرزوهاي به گور نبردهام در صف کفن و دفن هستند.
- عامل وحدت شیر و آب، لبنیات فروش متقلب بود.
- «سایت غنی سازی»، آخرین امید فقیر است.
- آتش بس، تفنگ و تفنگچی را بازنشسته کرد.
- خيالم «تخت» است، فقط «بالش» كم دارد.
- آبگوشت اهل قلم ِ متعهد، گوشتی ندارد.
- «مرگ»، سراغي از خودش نميگيرد.
دیدگاهها
درود برشما
قلمی روان و توانا دارید
برایتان همه خوبیها را آرزو دارم
ضمنا چون نویسنده مقاله های اجتماعی در یک نشریه هستم با اجازه شما ممکنه از این جملات زیبایتان برای استفاده خوانندگان سود ببرم
پیروز و سرافراز باشید
زیبا بود.
لذت بردم.
اگر فرصتی بود به وب سایت من هم سری بزنید.
سپاس
زيبا و دوست داشتني مثل هميشه
اما اين يكي رو خيلي دوست دارم در واقع درد امروزه :آسیاب دشمن سالها است که برقی شده است
موفق باشي
شاد و موفق باشيد و هميشه قلمتان تيز باد
و اثرش چون شمشير باد
اين جا و همه جا با ناژفر
ناژفر امروز بهتر از ديروز
با ناژفر خوب بخندبد
و خيلي خوب زندگي كنيد
شادي و نشاط خانواده فقط با ناژفر
نوشته هاي اون رو در هر سايتي مي بينيد
گوگل و ياهو فقط به دنبال ناژفر
مثل همیشه کاریکلماتورهایتان خواندنی ست.
قلمتان پا برجا
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا