داستان«شهر ساحلي»اثر «ياسوناري كاواباتا» ترجمه «ليلي مسلمي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

شهر ساحلی یکی از آن دسته شهرهای جالب توجه است. زنهای خانه دار و دختران محترمی به مهمانخانه می آیند و در طول مدتی که مهمان آنجا حضور دارد، یکی از زنها تمام شب را با او سپری می کنند. از همان ساعت که مهمان از خواب بیدار می شود‌، سر ناهار و هنگام پیاده روی او را همراهی می کنند و درست شبیه زوج هایی هستند که به ماه عسل آمده اند. با این حال زمانیکه مرد می گوید او را به چشمه آب گرمی در آن اطراف خواهد برد، زن سرش را کج کرده و به فکر فرو می رود. اما تا می گوید خانه ای در شهر اجاره خواهد کرد، اگر زن جوان باشد به احتمال قوی خوشحال و خندان می شود و می گوید که من همسرت خواهم شد. البته برای مدتی کوتاه، کمتر از یک سال یا نیمی از سال.

آن روز صبح مرد با عجله اسباب اثاثیه خود را جمع کرد و آماده حرکت با کشتی شد. زن در حالیکه کمکش می کرد گفت: «برایم نامه نمی نویسی؟ »

« چی، الان؟»

« الان دیگه زنت نیستم و ایرادی ندارد. تمام مدتی که اینجا بودی من کنارت بودم اینطور نیست؟ خطایی مرتکب نشدم ولی دیگه زن تو نیستم.»

او در نامه ای خطاب به مرد ِ بعدی نوشت: «همین... فقط همین؟ »

از قرار معلوم مرد قبلی هم مانند او بود که نیمی از ماه را با همین زن در همین مهمانخانه سپری کرده بود.

«تو هم برای من نامه نمی فرستی؟ صبح آن روز که دیگر زن او نیستی و باز هم مردی دیگر سوار بر کشتی ترکت می کند؟ »

دیدگاه‌ها   

#1 عباس عابد 1391-01-30 00:58
سلام
چون داستان ترجمه است مشکل بتوان در باره آن صحبت کرد .
کاستی هایی وجود دارد نمی دانیم به نویسنده نسبت بدهیم یا به مترجم؟
شخصیتهای داستان خوب پرداخت نشده اند ، چگونه مردانی در کنار زنانی به سر می برند (تمام وقت)در حالیکه همسر نیستند مگر اینکه مهمانخانه از نوعی دیگر باشدو.......

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692