داستانک «شاباش» نویسنده «محمداسماعیل کلانتری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mohamad esmaeil kalantari

یکی یکسره در سورنا می دمید و دیگری تند و تند، نقاره میزد و جوان هم فقط میخندید  . زن دستهایش را در هم چفت کرد و با  لبخندی رضایت آمیز از نواختن نوازندگان  ،  روبروی جوان ایستاد. یک دستش را  به سر و روی او کشید و بوسه ای با صدا  و کش دار از صورتش چید . بدون اینکه از او چشم بردارد،

  هماهنگ با نوازنده ها ،  به سمت شانه چپ خم شد و کف دستهایش را سه بار با هم کوبید. نوازنده ها پس از  مکثی کوتاه ، ادامه دادند .اینبار به سمت شانه راست خم شد و  همان کار را تکرار کرد. باز مکث کوتاه آنها  و  سه بار کف زدن او .  جوان با سبیل نازک و ته ریش سیاه نو رسته اش که هم سطح هم بودند ، فقط می خندید. زن چند بار اینگونه رقصید تا اینکه  انگشتهای  ترک دار دستهایش را که حنایی رنگ بود ، با هم قلاب کرد. چند بار پشت سر هم ، انگشت اشاره راست رابه روی  اشاره  چپ کشید و با آن به انگشت سوم ضربه وارد کرد . از صدای بشکن بشکنش کیف کرد. با دامن چین چین و گلدار بلندش چرخی زد . لبه های رنگ به رنگ  آن   بلند شدند و چرخیدند .  ایستاد و  از میان دهان بی دندانش ،  خنده کشداری سر داد. خم شد. کف دست ها  را روی زانوهایش گذاشت و ریسه رفت. کمرش را راست کرد و باز رقصید.این بار کف یکی از  دستهایش را نزدیک فرق  سر  و پشت دست  دیگری را زیر چانه قرار داد و همسو با ملودی ، گردنش را به چپ و راست حرکت داد. همانطور که میرقصید به  سوی طاقچه رفت. چند برگ اسکناس نو را گرفت و میان لبهایش گذاشت و باز رقصید.  موهاي  حنایی رنگش را با نوک انگشت ،  از روی پیشانی کنار زد. دست های چروکیده اش را در امتداد شانه ها باز کرد و رقصید. جوان هم چنان به او زل زده بود و می خندید.  اسکناسها را از میان لبها بیرون کشید  و به یکباره روی سروگردن او  پاشید و خواند  :

-  شاباش شاباش.خسیس نباش. هزاری بپاش...

ناگهان موسیقی قطع شد :

-  باز تنها شدی و شروع کردی، مامان ؟!

با ابروهای سفید بالا رفته و چشمانی درشت شده برگشت . دخترش را دید که با ناراحتی ، کیف و چادرش را به گوشه ای پرت کرد . ضبط صوت و قاب عکس را برداشت و روی طاقچه گذاشت. خم شد و در حالیکه اسکناسها را از روی فرش  جمع میکرد ، ادامه داد :

- تا کی مامان جان من؟! بس کن دیگه ! اینهمه رفتند و بر نگشتند ، یکیش هم مال ما !

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

داستانک «شاباش» نویسنده «محمداسماعیل کلانتری»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692