سه داستانک «علي ملايجردي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ali malayjerdi

زيبا رو

مرد جارويش را كنار گذاشت. عكس زيباي خانم موطلايي را از ميان بقيه آشغال ها جدا كرد. عكس را در ميان كف دست سياه شده اش گذاشت. جلد صابون را بو كرد. بوي خوشي مي داد. با بيل همه آشغال ها را بالاي كاميون ريخت. عكس را كنار ديوار تكيه داد و پا بر ركاب پشت كاميون گذاشت. كاميون  با دود غليظي غريد. چشم مرد در كنار ديوار جا مانده بود.

     بوي ادكلن و چاقو

مرد چاقو را دوبار در سينه پرموي او فرو كرد و بيرون كشيد. خون جلو چشمش را گرفته بود. با زور ,و زحمت او را به داخل حمام كشيد و شير را باز كرد. تازه سيگاري گيرانده بود كه چشمش به لباس هاي مرد افتاد كه زير تخت افتاده بود. آن ها را مچاله كرد بوي تند ادكلن  به بيني اش خورد. بو برايش آشنا بود.

------------------------------------------------------------------------------------------------

          خاكستر آتش سرد شده اجاق

مرد كولي همه اثاث ها را بار الاغ موشي رنگ و قاطر كرد . زنش را سوار الاغ پير كرد. سگ را صدا كرد. مرد ديشب اجاق  و دم آهنگريش را برچيده بود. رو به دختر كرد و گفت: دختر جان خوب نگاه كن ببين چيزي جا نگذاشته باشيم. چند جوان ده زير درختان توت  داشتند رفتن آن ها را تم شا مي كردند. دختر به راه افتاد . برگشت نگاهي به زير درختان توت انداخت. چيزي جا مانده بود. دل دختر در ميان پسران ده.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سه داستانک «علي ملايجردي»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692