داستان «خانۀ متروک» نویسنده «دُرین کاظم ارگی» ۱۳ ساله

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

dorin kazemi

خورشید خیلی وقت بود که غروب کرده بود. هیچ نوری در کار نبود. صدایی هم جر زوزه یک شنیده نمی‌شد، فرزانه، از پنجره نگاه به بیرون انداخت. ناگهان چشمش به خانه‌ای که چراغ‌هایش خاموش بودند افتاد، به‌طرف پسرخاله‌ها و خواهرش دوید و با نفس‌نفس گفت:

«وای باورتون نمی‌شه یه خونه قدیمی ته کوچه است!»

 سهراب پرسید: «از کجا می‌دونی قدیمیه ها؟ »

فرزانه چشم‌غره رفت و گفت: «بیاین بریم از نزدیک ببینیمش!»

 این شد که همگی از در خانه بیرون زدند، آن‌ها در تاریکی شب قدم می‌زدند که دم در خانه رسیدند، ناگهان لامپ‌های خانه روشن و خاموش شد! زهرا، خواهر فرزانه، جیغ کشید:

«اگه داخلش جن باشه چی؟»

 مهدی خندید: «نه بابا جن چیه!»

 فرزانه گفت: «وای که چقدر خوش‌خیالی!»

 آن‌ها در خانه را هل دادند، چون در خانه کاملاً باز بود! سهراب با صدایی لرزان گفت:

«به نظرتون کسی اینجا زندگی می‌کنه؟»

 فرزانه نیشخند زد: «آره! اشباح!»

 همین‌طور برای خودشان بگومگو می‌کردند که ناگهان بادی آمد و تارعنکبوت‌های روی دیوار را تکان داد. زهرا لرزید و من‌من‌کنان گفت: «من می‌ترسم! »

فرزانه درحالی‌که خشکش زده بود زمزمه کرد:

«فقط باد بود.»

 ناگهان در یکی از واحدها باز شد! همگی خشکشان زد و با چشم‌های از حدقه بیرون زده به در واحد زل زده بودند. صدایی گرفته غرید:

«شما کی هستین؟»

 فرزانه سعی می‌کرد صاحب‌صدا را پیدا کند، ولی خشکش زده بود! ناگهان دو تا چشم درخشان معلوم شدند! همگی جیغ کشیدند:

«جن! جن! فرار کنین! »

پسرخاله‌ها دورهم می‌دویدند تا اینکه با سر به هم خورند! زهرا بی‌قراری می‌کرد و هی پشت سر هم جیغ می‌کشید! فرزانه با لرز چراغ‌قوه موبایل خود را روشن کرد و روی در واحد انداخت. در نور، پیرزنی معلوم شد! او جن نبود! فقط یک پیرزن بود که آن‌ها با آمدنشان او را بیدار کرده بودند! فرزانه نفسی عمیق کشید:

«ببخشید مزاحم شدیم.»

 و با آرامش از در بیرون رفت، مهدی و سهراب و زهرا هنوز می‌لرزیدند. از خانه بیرون می‌رفتند که ناگهان در پشت سرشان محکم بسته شد.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

داستان «خانۀ متروک» نویسنده «دُرین کاظم ارگی» ۱۳ ساله

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692