پرده یا Closed Curtain هفتمین فیلم بلند جعفر پناهی و دومین فیلم ساختهی وی بعد از محکوم شدن به ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی، فیلمنامهنویسی، سفر به خارج از ایران و ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی است. هرکسی که مستند بسیار موفق "این فیلم نیست" را دیده باشد وضعیت زندگی و فیلمسازی پناهی را تا حدود زیادی درک خواهد کرد و به عشق و علاقهی او نسبت به ساخت فیلم پی خواهد برد. «پرده» البته یک مستند نیست و یک فیلم بلند است، اما بسیار درستتر است اگر آن را سلفپرترهای از وضعیت پناهی بدانیم. عشق به ساخت فیلم، ممنوعیت از انجام این کار، مخفیانه انجام دادن این کار، خستگی درونی، افسردگی نسبت به وضع موجود، فکر کردن به خودکشی، همه و همه در پرده به تصویر کشیده شدهاند.
داستان فیلم با ورود یک مرد (کامبوزیا پرتوی) به یک ویلا در شمال کشور شروع میشود. این مرد که یک سگ کوچک را در ساک خود پنهان کرده، تمام پنجرهها و منافذ ورودی نور را با پردههای سیاه ضخیمی میپوشاند و در انزوا روی نوشتههایش کار میکند. فیلم به همین صورت ادامه پیدا میکند تا این که یک شب یک پسر و دختر که از دست مأموران پلیس به ویلای وی پناه آوردهاند زندگی منزویگونهِی او را به هم میریزند. پسر برای تهیه کردن ماشین از ویلا بیرون میرود و دختر را در ویلا جا میگذارد و به مرد میگوید که مراقب وی باشد چون "دست به خودکشی" خوبی دارد. بعد از ماجراهایی دختر غیب میشود و مرد توضیحاتش را روی گوشی موبایلش ضبط میکند. تا اینجای کار همه چیز حکم یک فیلم رئال را دارد که انگار میخواهد جنایی شود اما قضیه عجیبتر میشود. ترس و مخفی شدن مرد از کسانی که معلوم نیست چه کسانی هستند، غارت شدن خانهاش و ناگهان ورود کسی که اصلاً انتظارش را ندارید: جعفر پناهی! پناهی وارد دنیای فیلمی که ساخته، میشود. همهی فیلم لایه لایه میشود و شما در چیزی شبیه پیچراه (Maze) گیر میافتید که راه خروج از آن را بلد نیستید.
با ورود پناهی و زندگی مستندوار وی در آن ویلا کمکم درمییابید که این فیلم اصلاً رئال نیست و از قواعد منطقی خاصی پیروی نمیکند.
مرد در واقع قسمتی از وجود پناهی است که تمایل به کار کردن در خفا و در پشت پردههای سیاه -که میتوانند نمادی برای سانسور و یا جلوگیری از ورود بیگانگان به دنیای درونش باشد- دارد و زن جوان(مریم مقدم)، قسمت مأیوس پناهی است که نه تنها نمیگذارد مرد کارش را انجام بدهد بلکه حتی به فکر خودکشی نیز هست. شما همهی اینها را یکجا و نه به صورت غیرموازی، بلکه به صورت نامرئی نسبت به یکدیگر دارید و زمان فیلم نیز از هیچ منطق خاصی پیروی نمیکند. پناهی یک بار حتی میخواهد مانند زن، خودش را در دریا غرق کند اما در یک سکانس تأثیرگذار فیلم را به عقب برمیگرداند و در انتها یأس و ناامیدی را در ویلا تنها میگذارد و به همراه مرد و سگش از آن ویلا خارج میشود.
«پرده» البته یک مستند نیست و یک فیلم بلند است، اما بسیار درستتر است اگر آن را سلفپرترهای از وضعیت پناهی بدانیم. |
شروع و پایانی با قاببندیها مشابه، استفادهی مناسب از پردههای سیاه برای پوشاندن پنجرهها و پردههای سفید برای پوشاندن پوسترهای فیلمهای قبلی پناهی که بر روی دیوار نصب هستند نقاط قوت فیلم هستند. مانند فیلم قبلی پناهی، یک حیوان خانگی نیز در فیلم وجود دارد. اگر آنجا یک مارمولک عجیب و غریب وجود داشت حالا یک سگ خانگی ملوس، خیلی عادیتر است؛ اما کمی عجیب به نظر میرسد اگر از بازی خوب این سگ و نقش مثبتی که در فیلم دارد یاد نکنیم. پناهی در فیلم قبلیاش روبروی تلویزیون نشسته بود و تصاویری از سونامی در شرق آسیا را میدید و به وضوح ناراحت بود، در این فیلم این سگ ملوس روبروی تلویزیون نشسته و به تصاویر سگ کُشی و سگهایی که توسط نیروی انتظامی یا افراد دیگری کشته شدهاند نگاه میکند و حس عجیبی که میشود آن را غم نامید در چهره و چشمانش مشخص است. به همین خاطر است که گفته میشود «پرده» یک سلفپرتره از جعفر پناهی است، البته سلفپرترهای غمگین که بعد از دیدنش مدام به فکر این هستید که یکی باید جعفر پناهی را دریابد. او در مرز غرق شدن در داخل پردههای سیاه قرار دارد و تنها راه نجاتش همین فیلم ساختن است.
این فیلم که مشترکاً توسط جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی نوشته و کارگردانی شده است با دوربین شخصی پناهی و در ویلایی در شمال ایران در سال ۲۰۱۲ ساخته شده است. «پرده» روز سهشنبه ۱۲ فوریه 2013 (۲۴ بهمن 1391) در بخش مسابقه در شصتوسومین جشنواره فیلم برلین نمایش داده شد و برنده خرس نقرهای برای بهترین فیلمنامه از این جشنواره شد. پس از انتخاب فیلم برای بخش مسابقه در جشنواره برلین، مدیران جشنواره درخواست اجازهی سفر پناهی به آلمان را کردند که پاسخی از طرف ایران داده نشد. پس از آن دولت آلمان هم به طور رسمی تقاضای اجازهی سفر وی را به آلمان کرد که به این درخواست نیز پاسخی داده نشد. در نهایت پرتوی و مقدم بودند که در جشنواره شرکت کردند و پرتوی جایزه بهترین فیلمنامه را به نمایندگی از پناهی دریافت کرد. حواشی زیادی پیش آمد و پرتوی در مصاحبههایش به ایجاد شدن مشکلات احتمالی توسط مسئولان ایران برای پناهی و گروه سازندهی این فیلم اشاره کرد. پس از بازگشت کامبوزیا پرتوی و مریم مقدم از جشنواره فیلم برلین، گذرنامه این دو، در فرودگاه امام خمینی تهران توقیف شد.
نقدهای خیلی زیادی درباره فیلم پرده بسته منتشر شد، هم بعد از جشنواره برلین، و هم بعد از اکران فیلم در آمریکا، که مختصری از آنها در ادامه میآیند. از دید «دبرا یانگ»، منتقد هالیوود ریپورتر که این فیلم را در برلیناله دیده، پرده تمثیل سینمای ایران است، زیر سانسور. نکته مهم درباره پرده این است که یک اثر سینمایی است که در آن عناصری از سینمای هیجانی، با کمدی خانوادگی و واقعگرایی مستندگونه در آمیخته و تصویری است از جامعه عادی ایران، جامعهای که علیرغم محدودیتها، دارد به زندگی شبیه معمولی ادامه میدهد. منتقد هالیوود ریپورتر از زاویههای سنجیده و نورپردازی حرفهای فیلم تعریف کرده. جی وایزبرگ، در هفتهنامه تخصصی «ورایتی» آن را به اندازه فیلمهای دیگر پناهی راضیکننده نمیداند، اما در هرحال فیلمی میداند جسورانه و اندوهگین. پال جانسون در «سانفرانسیسکو کرانیکل» هم این فیلم را مثل «این فیلم نیست» یک «نافیلم» میداند؛ موشکافی هنرمندانه درباره خلاقیت و فقدان آزادی و اسارت روانی. مارک جنکینز در شبکه رادیویی «انپیآر» میگوید این ویلا تمثیل کل جامعه ایران است در تناسخ روحی. نکتهای که اندرو اوهیر، نویسنده مجله «سالون»، در مقالهاش به آن اشاره کرده، این است که این فیلم اساساً ساخته شده است برای این که هنرمندی خواسته علیرغم حاشیهها، به کار اصلیاش باز گردد. چون حاشیههای این فیلم و موضوع حکم دادگاه و ممنوعیت کار کردن پناهی خود فیلم را تحتالشعاع قرار داده است. «اندرو اوهیر» مینویسد جایزه ساخاروف پارلمان اروپا به پناهی، قرار گرفتن نام او و صندلی خالیاش در کنار داوران جشنواره کن، و حتی تبدیل شدن پناهی به موضوعی در یکی از سخنرانیهای باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، البته تعجبی ندارد که به تغییر ذهنیت مقامات نظام ایران درباره پناهی کمکی نکرده، اما باعث شده که پناهی و کار او، به جای هنرمند و اثر هنری، تبدیل به سوژه شوند. اوهیر معتقد است که فیلم «پرده بسته» اصلاً تلاشی است از سوی هنرمند برای بازگرفتن این قلمرو، و تغییر این گفتمان.
اکران این فیلم سال گذشته در سینماهاى آمریکا انجام شد و در مدت زمانی که از شروع نمایش میگذرد، توانسته تا ۹0 درصد نظرات مثبت را به دست بیاورد؛ این آماری است که سایت راتن تومیتوز منتشر کرده است. طبق آمار سایت متاکریتیک، تاکنون ۱۶ نقد درباره این فیلم در نشریات معتبری از جمله ورایتى، لسآنجلس تایمز، نیویورک تایمز، ایندیوایر، واشنگتنپست، هالیود ریپورتر و... توسط منتقدان صاحبنامی از جمله کیث اوهلیچ، گادفرى چشایر، دبورا یانگ، لى مارشال، اریک کوهن و… نوشته شده که همگی نقدهای مثبتی بودهاند و تاکنون نقد منفی بر این فیلم نوشته نشده است. امتیاز این فیلم در متاکریتیک 81 از 100 و در سایت آیامدیبی 7 از 10 میباشد. همزمان با اکران این فیلم در آمریکا، از سوی پخشکننده فیلم نسخهای برای دانلود رایگان آن در ایران در سایت www.closedcurtain.vhx.tv قرار گرفته است. پخشکننده برای مخاطبان خارجی شرایط پرداخت وجه و سپس دانلود را قائل شده اما در صورتی که مخاطبان که از ایران وارد این سایت شوند میتوانند بدون پرداخت فیلم را دانلود کنند. ■