تی بگ، خروس و باقی ماجرا... / امير كلاگر

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

(فضایی برای تأمل)

«به بهانه برگزاری نمایشگاه آثار هانی نجم در نمایشگاه هفتان»

پا به گالری ها و نمایشگاه های زیادی می گذاری، طرح و خطوط و رنگها در بافتی نو چشمهایت را نوازش می کنند. تو زیبایی را می بینی، لذت می بری و می گویی: چه زیباست! اما همه این دیده ها تو را به بینش نمی رساند.

گاهی یک اثر می تواند جوجه اردک زشتی باشد که در پستوی مفهومی خود و در مسیر فرایندهای تأملی و شناختی مخاطب تبدیل به قویی زیبا می گردد.

وقتی پا به نمایشگاه آثار هانی نجم می گذاری، باید دست از تمام پیش فرضها و ذهنیت های متعارف قبلی ات از مفهوم نقاشی و هنر بشویی. باید از لحاظ ذهنی عریان شوی. ممکن است دل کودک انتظارت از همان ابتدا بشکند، اما باید ذهن را به تعقل و کنکاش واداشت. از همان اول، با تصاویری بدوی و زمخت، با رنگهایی تند و متضاد، با انسانهایی مواجه می شوی که سرهایی بزرگ، چهره هایی بدون دهان یا دهان هایی گشاد، چشمهایی ترسیده و درشت یا تهدید کننده، دستانی دفرمه و کژدیس و شبه حیوانی، و کلیتی ناچسب و الینه شده دارند. اشکال دفرمه، خطوط دیلاق و رنگهای ناگیرا توی ذوقت می زنند؛ که اتفاقاً آمده اند درست بزنند وسط خال پیش انگاشته هایت تا بلکه بیدار شوی.

نمایشگاه با این آثار شبیه غاری است با بدویت و رازناکی خاص خودش. و نقاشش، انسان حساس معاصری است که غار تنهاییش را زیر آفتاب کشف و تأمل عموم گسترده است. وجه اصلی آثار هانی نجم در تفکر پشت آنهاست. وجه زیبایی شناسیک این آثار در هویت مفهومی آنهاست، و در اشکال بدوی و دیلاقی که گاهی به نقاشی کودکان طعنه می زند. کودکی بدون شیله پیله؛ عریان و روراست، و زیبا؛ مثل زشتی و عریانی یک غریزه بدوی.

مهمترین خصوصیت آثار هانی نجم، ایده های نوین او در بیان مفاهیم و اندیشه ها در شکلی هنری است. این ایده های نو در کنار نگاه خاص هنرمند به مسائل انسانی روزمره و پیرامونی خود، به حوزه کاربرد و ترکیب مواد، چگونگی اجرای اثر، و نماد سازی نیز کشیده می شود و ما پشت هر اثر و مجموعه آثار، یک تفکر هوشمندانه و انتقادی را می بینیم.

آثار هانی نجم از مجموعه اتوبوس شروع می شود. با آن فضای خسته و بیمارگون و شلوغ، اما انسانهایی که هنوز دفرمه نشده اند. انسانهای معمولی اما خسته و قربانی. در مجموعه اتوبوس بعدی، این انسانهای خسته و قربانی، تغییر شکل و شخصیت و ماهیت می دهند. فضا عموماً زردتر می گردد، رنگها تند تر و شدید تر می شوند در تضادی بیشتر، قرمز به کار می آید. شخصیت های نشسته و ایستاده در وسط اتوبوس، جنبه های حیوانی به خود می گیرند؛ دستانی غیر انسانی. و انسانی خسته را نشان می دهند که دیگر فقط قربانی نیست بلکه قربانی هم می کند.

در مجموعه سوم، که مجموعه اتوبوس خروس می باشد، فضا به نسبت دو مجموعه قبلی، بیمارگون تر می شود، به سمت یرقان زدگی می رود، رنگ زرد بیشتر و بیشتر از رنگ زرد گرم خورشیدی به سمت زرد سرد بیمارگون می رود. و در میان اشیا و شخصیت های مختلف آثار، خروس به یکباره ظاهر می شود. اما نه به زیبایی و صلابت خروسهای سحرخوان؛ با تاجهای براق و سینه های سپر کرده و دم های برافراشته. اتفاقاً برعکس. خروسی به زشتی شهوت های افسار بریده انسانها. شهوت به مثابه میل و گرایشی سرکش. شهوت به مثابه قوه محرکه ای که می تواند به اوج ببرد و یا به حضیض بکشاند.

اما در کنار این تیپ تابلوها، اثری را می توان دید که اثری ترکیبی از مواد است؛ کشو، تی بگ و رنگ روغن. در این اثر، تفکری انتقادی در قالبی نه چندان جدید اما به شیوه ای ظریف و هنرمندانه و منحصر به فرد بیان شده است. ردیفی از چند انسان با سرهایی از چایهای کیسه ای، که نخ های این سر_تی بگ ها از بالا به دستان کسانی است که تنها دستانشان پیداست و خود ناپیدا ! شبیه پرده خیمه شب بازی، اما نخ در اینجا، سرنخِ تی بگ هایی است که پس از مصرف، آماده برای دور ریخته شدن می باشند! اینجاست که دردت می گیرد، خنده تلخی چمباتمه می زند گوشه لبت، و تو می فهمی که غافلگیر طنزی تلخ شده ای، حقیقتی عریان در آیینه های تو به تو، اما شیرینی ظرافتی که در شیوه انتقال حقیقت و این تفکر انتقادی وجود دارد حالت را سر جا می آورد.

استفاده خلاق از تی بگ ها، فقط به همین اثر ختم نمی شود. و هنرمند واژه نقاش در اینجا برای هنرمندی همچون هانی نجم واژه ای محدود کننده و ناکافی است از این چای های کیسه ای مصرف شده و دور ریختنی که هیچ ارزشی ندارند باز هم استفاده می کند تا مشغولیات ذهنی وذهنیات بد و آزاردهنده و بی ارزش خود را به روی آنها به گونه ای ترسیمی و تصویری فرافکنی کند.

با نگاهی سرسری نمی توان از کنار این آثار گذشت. اندیشه و نقد از اثری به اثر دیگر در حال جریان و سیال است. باید ایستاد و تأمل کرد. و از دیدن آثار به بینایی و بینش رسید. این نمایشگاه، تنها محلی برای عرضه اثر و پس انداختن یک بار اضافی نیست، بلکه محلی برای به اشتراک گذاری اندیشه است. محلی برای آزمون تفکر و آزمون مخاطب. محلی که شخصیت های بدون دهان و عصبی تابلوهای هنرمند که در زمینه ای از رنگ قرمز، از کلیدی ترین ابزار ارتباط یعنی کلام بی بهره اند و فقط در حال توریزی و تبدیل شدن به انباری از باروت و عصبیت می باشند، در انتظار مخاطبینی هستند که دست به تخلیه و برون ریزی بزنند.

امیر آقاجانی _ اردیبهشت 93

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692