وي در گفتگو با خبرنگار ايلنا، ضمن بيان اين مطلب كه شرايط موجود براي پرورش نويسندگان حرفهاي مناسب نيست، گفت: نويسنده براي اينكه بتواند به صورت حرفهاي نوشتن را دنبال كند به آرامش فكري نياز دارد اما در كشور ما اولين چيزي كه وجود ندارد؛ آرامش فكريست.
آذرآيين كه معتقد است نوشتن به يك فعاليت محدود آنهم در اوقات فراغت تبديل شده، افزود: متاسفانه مشكلات روزمره و نگرانيهاي معيشتي باعث شده نويسنده هم مانند باقي اقشار جامعه روزانه در 2 يا حتي 3 شيفت، كار كند. بنابراين ديگر نميتواند نويسندهي حرفهباشد.
اين نويسنده كه عدم ظهور نويسندهي حرفهاي را طي 3 دههي اخير، معلول همين علت ميداند، اظهار داشت: نوشتن در شرايط فعلي با مشكلات بسياري مواجه است. آنچنانكه حتي وقتي نويسنده باوجود آشفتگيهاي ذهني و خستگيهاي روزمره از آخرين تهماندهي نيروي روحي و جسمياش براي نوشتن كمك ميگيرد، بازهم با درهاي بسته مواجه ميشود.
وي با اشاره به مميزيهاي بيحد و حصر ادارهي كتاب گفت: وقتي يك كتاب در حوزهي ادبيات داستاني به صورت ميانگين يك تا دو سال در ارشاد منتظر مجوز ميماند، طبيعتا نويسنده نميتواند چشمداشتي به بازگشت سرمايهي خود كه همانا وقت و توانش است؛ داشته باشد و اين مساله؛ يعني نقض اصليترين بارزه از حرفهاي بودن.
آذرآيين گفت: متاسفانه مسوولان ادارهي كتاب فكر ميكنند كه نويسندگان دشمن آنها و مردم هستند. اين رويكرد بايد عوض شود و آنها بايد بدانند كه نويسنده انگيزهاي جز خدمت به جامعهاش ندارد و با منعكس كردن نارساييها و تصوير كردن آرمانها و ايدهآلها در پي اصلاح است و نه تخريب!
وي درمورد پافشاري خانهي كتاب- كه زيرمجموعهي وزارت ارشاد است- بر تبيين منشور اخلاق نويسندگي، اظهار داشت: من از اساس با تنظيم چنين چارچوبي مشكل دارم چراكه به اعتقاد من؛ ادبيات و بطور كلي هنر را نميتوان به يك چارچوب مشخص محدود كرد زيرا اصولا خلق هنر در درون هنرمند و به صورت ذوقي اتفاق ميافتد. حال آنكه اصطلاح منشور را تنها براي مسائل عيني و بيروني ميتوان به كار برد.
اين نويسنده با اشاره به اين مطلب كه مخالفت خود را با تنظيم اين منشور؛ در برنامهاي به حميد قبادي(معاون امور فرهنگي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي) انتقال دادهاست، گفت: پيش كشيدن چنين مبحثي در شرايطي كه مميزيهاي ادارهي كتاب به شدت دچار مشكل است، حكم فرافكني را دارد. گويا سياستگذاران فرهنگي نه تنها قصد اصلاح كردن مميزيها را ندارند؛ بلكه قصد دارند سنگ ديگري را پيش پاي نويسندگان بياندازند و دست و بال نويسنده را بيش از پيش ببندند.
وي ادامه داد: البته ادبيات؛ ذاتا چارچوب پذير نيست و بطور قطع نويسنده را از نوشتن چيزي كه بايد بنويسد باز نميشود داشت. اما اتفاقي كه رخ خواهد داد؛ ايجاد موانع و محدوديتهاي بيشتري در حوزهي نشر است.
آذرآيين با اشاره به شايع شدن ميل نويسندگان به انتشار آثارشان در خارج از كشور، گفت: اگرچه شيوع مميزيها- برخلاف خواست سياستگذاران- وسيلهاي شد براي اينكه با انتشار كتابها در خارج از ايران، پنجرههاي تازهاي به ادبيات ما باز شود اما من اين اتفاقها را به فال نيك نميگيرم.
وي اظهار داشت: البته طبيعياست كه وقتي از يك نويسنده، امكان انتشار را بگيرند، به بازارهاي كتاب جهاني علاقهمند ميشود و حتي اگر اين امكان نيز برايش ميسر نباشد، دست آخر به درج داستانهايش در فضاهاي اينترنتي بسنده خواهد كرد. اگر گردانندگان سياستهاي فرهنگي تصوير درستي از اين روند داشته باشند، متوجه ميشوند كه بيهوده بر مواضع غلطشان پا فشاري ميكنند.
نويسندهي «عقربها را زنده بگير» ادامه داد: مسوولان فرهنگي بايد كلاهشان را قاضي كنند و از خود بپرسند كه تا به امروز با اعمال اين مميزيها؛ چه چيزي دستگيرشان شده؟ مگر نه اين است كه برخوردهاي آنان باعث شده بزرگان ادبيات داستاني همچون محمود دولتآبادي كتابش را در خارج از كشور منتشر كند؟ آيا اتفاقهايي از اين دست، به نوعي مواضع ايشان را به چالش نميكشد؟
آذرآيين با اشاره به واكنش بهمن دري معاون امور فرهنگي ارشاد، گفت: پاسخ دري؛ مبني بر اينكه انتشار «رمان كلنل» در ايران ديگر ضرورتي ندارد؛ اصلا منطقي نبود. همانگونه كه دولتآبادي گفت؛ هر كتابي بايد به زبان نويسنده منتشر شود و به دست مخاطبان خود كه علاقهمندان و نويسندگان هستند، برسد. هرچند كه به احتمال زياد نسخهي الكترونيكي آن هم به صورت ناگزير منتشر خواهد شد.
اين نويسنده كه افزايش انتشارهاي خارج از كشوري را هشداري ميداند كه مسوولان ادارهي كتاب بايد به آن توجه كنند، اظهار داشت: سايتها و پايگاههاي اينترنتي متعددي در فضاهاي سايبري ايجاد شده است، كه با كمال ميل داستانها را به هر زباني دريافت ميكند و درصورت تاييد و انتشار، حقالتاليف نويسنده نيز پرداخت ميشود. در چنين شرايطي به اعتقاد من مسوولان ادارهي كتاب ميبايست سريعا در مواضع خود تجديدنظر كنند.
وي درمورد رمان آخرش «قبر پنجم» توضيح داد: اين رمان در 100 صفحه براي اخذ مجوز به ارشاد ارسال شد اما بعداز 9 يا 10 ماه، با اصلاحيهاي مواجه شد كه 20 صفحه از رمان را شامل ميشد. در ادامه از آنجا كه ديدم حذف اين 20 صفحه كليت رمان را تحت تاثير قرار مي دهد، قراردادم را با ناشر فسخ كردم و از انتشار آن گذشتم.
آذرآيين ادامه داد: با چنين شرايطي ترجيح ميدهم كه فعلا و تا وقتي كه تحولي در حوزهي مميزي ايجاد نشود، داستان تازهاي ننويسم.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا