• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • گزارشی از سخنرانی پژمان مصلح موسیقیدان، شاعر و مدرس فلسفه سینما در دانشگاه تهران با موضوع “اندیشه در هنر

گزارشی از سخنرانی پژمان مصلح موسیقیدان، شاعر و مدرس فلسفه سینما در دانشگاه تهران با موضوع “اندیشه در هنر

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

"اندیشه یعنی حرکت، یعنی هوای تازه"

"هنر شکیبایی ایجاد می کند و راهی برای گفتگوست"

گزارشی از سخنرانی پژمان مصلح موسیقیدان، شاعر و مدرس فلسفه سینما در دانشگاه تهران با موضوع اندیشه در هنر:

در آغاز جلسه دبیر کانون مشق اندیشه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ضمن ابراز خوشحالی از حضور هنرمند ارزشمند کشورمان، آقای پژمان مصلح در دانشگاه تهران، بیان داشت امیدواریم بتوانیم سلسله جلساتی با عنوان اندیشه در هنر با حضور ایشان داشته باشیم.

مرادی با ذکر توضیحاتی درمورد وجوه مختلف و آثار پژمان مصلح در ایران و خارج از ایران، از آخرین اثر موسیقی وی که برای نلسون ماندلا به مناسبت تولد 95 سالگی او در زمان حیاتش ساخته، و بعنوان اولین اثر فارسی زبان برای ماندلا نامیده شده و در کشورهای مختلف مورد استقبال قرار گرفته، همچنین در سایتها و خبرگزاری های رسمی آفریقای جنوبی از جمله (( Sabc.co.za , ArtMatters به آن پرداخته اند، تقدیر کرد. سپس از آقای پژمان مصلح دعوت کرد تا صحبتهایشان را آغاز کنند.

پژمان مصلح بیان داشت:

چندی پیش در دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه، در موضوع "من شدن، فلسفه و سینما" (عنوان کتابی که در حال نوشتن آن هستم) گفتم "من شدن" از پرسش آغاز می شود و با تغییر همراه است، موضوع مهم دیگر درک دیگری است. من شدن حتما به درک دیگری کمک خواهد کرد و البته به عشق. این نکته به موضوع امروز هم مربوط است. یکی از کارکردهای هنر هم ایجاد سوال است و البته به من شدن، درک دیگری و عشق نیز کمک می کند یا شاید خود آنها می گردد و رابطه اندیشه با هنر هم از همین جا شروع می شود.

اندیشه یعنی هوای تازه، یعنی حرکت و آنچه در حرکت است زنده است.

اگر بپذیریم در هنر فعلی نوعی یخ زدگی و انحطاط وجود دارد، باید ببینیم چرا این اتفاق افتاده؟

هنر سفارش پذیر نیست – هنرمند ابزار نیست، هنر و هنرمند کرنش گر هیچ نمی تواند خلق کند و از زنده بودن و حرکت و خلاقیت هیچ نخواهد داشت.

ادبیات و هنر زمانی رشد می کنند که بگذاریم عواطف کار خودشان را بکنند و هنرمند در تب و تاب عواطف فردی و وقایع اجتماعی قرار بگیرد. هنر و هنرمند هرگاه سفارش زمانه را پذیرفته باعث افول خود و جامعه شده. در جامعه ای که تنها در دوره ی کوتاهی از کودکی پرسش گر است و بعد مسخ می شود و زندگی را بیرون از خود می بیند و تکرار در تکرار می گردد، هنر غیر سفارشی شاید بتواند راهی برای برون رفت باشد. البته اگر امکان بروز و ظهور پیدا کند.

هنر از طرفی به ژرف گرایی و طبیعت نزدیک می شود و از طرفی با شرایط اجتماعی هم رابطه برقرار می کند.

هنر در دل یک اندیشه شکل می گیرد اما می تواند اندیشه ساز هم باشد.

هنر شکیبایی ایجاد می کند و راهی برای گفتگوست.

آدرنو می گوید فرم تنها قالب بیرونی نیست، فرم روابط درونی، پژواکها، انگاره ها، نحوه ی پرداخت، بافت بومی از جمله استعاره ها و تصاویر خاص، ساختار منطقی، ضرباهنگ، تصویر پردازی و خیلی چیزهای دیگر و سرانجام همان معناست. پژمان مصلح بیان داشت هنر هم چون جملات فتواگونه ی آدرنوست که هنوز توجیه ناشده با فتوای دیگری دنبال می شود.

وی در قسمتی دیگر به موضوع ارزش اثر هنری پرداخت و گفت: ارزش یک اثر هنری را می توان به دو شکل تحلیل کرد. 1.ارزش ابزاری 2. ارزش ذاتی که در این بخش می توان مسئله ی زیبایی شناسی را هم مطرح کرد.

وی با مثالی از نقاشی های پیکاسو و آثار موسیقی به مکتب اصالت زیبایی پرداخت و بیان داشت ارزش اثر هنری فقط به پیام آن اثر نیست، یعنی امکان دارد از نظر مفهوم و مضمون یک اثر، افراد با یکدیگر مشکل داشته باشند اما نمی توانند زیبایی آن را انکار کنند. مصلح در مقابل مکتب اصالت زیبایی، نظرات هگل و هایدگر را مطرح کرد. او گفت تلقی هنر بعنوان یک مسئله زیباشناسانه از زمان افلاطون آغاز شده اما واژه ی هنرهای زیبا توسط آلمانی ها بعد از قرن 18 شکل گرفته. کانت می گوید زیبایی متکی بر روابط مفهومی با لذت است، یعنی بین لذت از زیبایی با لذتهای دیگر تفاوت وجود دارد، در حالیکه افرادی چون هایدگر، هگل، آدرنو یا بنیامین نظرات متفاوتی دارند. به طور مثال مسئله کالایی شدن و شیئ شدگی را مطرح می کنند یا می گویند هنری که تحت حاکمیت عقلانیت ابزاری قرار می گیرد تبدیل به صنعت می شود و یا می گویند کالایی شدن باعث می شود تفاوت و خلاقیت انسانها و آثار آنها از بین برود. آدرنو می گوید: " موسیقی چیزی خارج از ذات خود را بیان نمی کند." در حالی که موسیقی سفارشی برعکس عمل می کند. یا مارکوزه معتقد است میان هنر و زندگی فاصله افتاده است. بودریار معتقد است اصلا دیگر ارجاع به اصل و طبیعت مانند دوره پیش مهم نیست، دیگر تفاوتی بین واقعیت و نشانه وجود ندارد و این جهان را فراواقعیات می نامد. جورج ریترز در توضیح نظریات جامعه شناسی مدرن در بخش تفکر بودریار می گوید بودریار معتقد است تکنولوژی مردم را منفعل بار می آورد و در چنین جامعه ای هنر تجلی معنوی و انسانی اش را از دست داده و هنرمند دیگر واقعیت را ترسیم نمی کند و کارش تنها تقلید از گذشته می شود. به این ترتیب، هنر خلاقیت و آفرینش خود را از دست می دهد. به نظر این نوع متفکرین، مدرنیته و زیبایی شناسی باعث شد هنر که کارش در یونان قدیم ایجاد تغییرات اساسی در جامعه بود، جایش را با طرح زیبایی به یک حس و لذت داد. همچنین این نوع متفکرین معتقدند در این دوران، رسانه ها هستند که بر هنر تاثیرگذارند و درچنین وضعیتی اثر هنری زاده نمی شود. زیرا رسانه ها با قدرتی که دارند بر سلیقه مردم حاکمیت می یابند و به این ترتیب هنر سفارشی را به وجود می آورند. هایدگر در جایی می گوید چرا اصلا باید تجربه ی زیباشناسانه از هنر داشته باشیم اگر هنر ربطی به عمل ندارد و بی اثر است دیگر چیزی نیست که نیاز به جدی گرفتن آن داشته باشیم. او همچنین معتقد است منشا مفهومی اثر هنری، هنرمند نیست بلکه هنر است و هنر را رویداد حقیقت می داند.

پژمان مصلح گفت بد نیست به این هم فکر کنیم که تلقی هایدگر از هنر با آوانگارد امروزی چه رابطه ای می تواند داشته باشد؟ که البته پاسخ در حوصله ی این جلسه نیست. البته امیدوارم بتوان به زوایای پدیده های نوظهور یا جنبشهای هنری و پرسشهای نظری و ابهامات درباره ی رویکردها در جلساتی بپردازیم.

البته فراموش نکنیم به قول آقای احمد شاملو چیزی را که هر از چندی تعریف تازه ای طلب می کند بهتر است به خود واگذاریم. پس در موضوع هنر تعریفها لزوما حکم نهایی نیستند و نباید باشند. اما حتما می توانیم نقد و بررسی کنیم چراکه خود انتقادی و دیگرگونه اندیشیدن دستاوردهای بزرگی برای هنر داشته و دارد تا آنجا که با هنر می توان انسان، تفکر و جامعه را نقد کرد.

بِندِتو کروچه فیلسوف و مورخ ایتالیایی می گوید هنر و شعر بهترین وسیله بیدار کردن ذهن جوانانی ست که بخواهند با فلسفه آشنا شوند.

در پایان جلسه، دانشجویان با طرح سوالاتی درمورد جلسه و آخرین آلبوم ایشان "دل آواهایی برای صلح و عشق" با ایشان به گفتگو پرداختند.

 

دیدگاه‌ها   

#20 ترلان 1393-07-29 19:26
از محتوای گزارش این سخنرانی چنین برمی آید که دغدغه ی سخنران اندیشه و هنر است. به جمله ی اول که نظر کنیم می فهمیم: اندیشه یعنی حرکت!یعنی هوای تازه!
و شروع بحث زیبای اندیشه ای و هنری این هنرمند برجسته...
به نظر من سخنران جلسه با نهایت احساس مسئولیت به نکات ظریف و حساسی اشاره داره..
تاملات فلسفی و زیباشناسانه ای که بحث های جذاب و گیرایی را به دنبال خود خواهد داشت.
#19 کاوه 1393-01-23 15:24
توضیحات برجسته ای در زمینه هنر و فلسفه بود. شاید با کمی تامل بشه با عنوان این جلسه شروع کرد: اندیشه در هنر! براستی ما چقدر می توانیم این اندیشه را دریابیم؟ از سخنران این جلسه نهایت سپاس را دارم که سخنانشان را با سوالی پایان بردند که تازه شروع سخنان دیگری است...
#18 نازنین 1393-01-22 23:23
نقل قول:
کاش باز هم بتونیم از وجود ایشون در دانشگاه های دیگه بهره ببریم.
کاش!!! امید که از حضور ایشون باز هم در محیط های آکادمیک بهره مند بشیم
#17 نادیا 1393-01-16 15:24
کاش باز هم بتونیم از وجود ایشون در دانشگاه های دیگه بهره ببریم.
#16 مهسا 1392-12-21 15:11
نشست ساده و خوبی بود.ممنون.
#15 ریحانه 1392-12-18 15:18
هنر معجزه می کنه و بهترین انگیزش برای شروع فلسفه است.من به این اصل معتقدم. و البته خودم هم با فلسفه از طریق هنر آشنا شدم و می دونم هنوز خیلی راه هست برای جلو رفتن و جلو رفتن و جلو رفتن...
با این سخنرانی خیلی احساس آشنایی کردم گویی تمامی اندیشه ها رو به نوعی در خود داشت و من هم که شیفته ی مطالعه هستم رو بر آن داشت تا بیشتر بگردم و مطالعه کنم و حتی درمورد این سخنران تحقیق کنم.
حقیقتا انسان والایی هستند.
#14 امیر 1392-12-03 20:36
جالبه!
کسی اومده و از درد این جامعه فریادی زده!در دانشگاه! جایی که قرا هست محل رشد اندیشمندان ما باشه.
امید که بشنویم.
اینجاست که شاملو می گه: برای تو خویش گوشهایی آرزو می کنم تا بشنویم در این ظلمت و می گه این شنیدن توان می خواد...
#13 الناز 1392-12-02 22:35
"چه بگویم سخنی نیست"

فقط می توانم بگویم تشکر بسیار از استاد مصلح بزرگ
فقط می توانم بگویم ای کاش کمی تامل کنیم
فقط می توانم بگویم به امید روزهای بهتر...
#12 مریم 1392-11-29 20:22
در پی صحبتهای دوست عزیز سیما جان، باید بگم این سوال مطرح می شه که اصلا جامعه ما افراد اندیشمند رو می پذیره؟؟
متاسفانه در جامعه ای که همه چیز با پول و شهرت سنجیده می شه و ملاک سواد آدمها با پول گره می خوره، دیگه انسانهای واقعا بزرگ و برجسته جایگاهی ندارند. و مثل خیلی ها در موسیقی و شعر و اندیشه به سکوت فرو می رن...
و تازه اگر دراین جامعه به این چنین بزرگانی ارج نهاده بشه باید تعجب کرد!!! چرا که این بزرگان نیازی نمی بینند که خود شون رو در بوق و کرنا کنن. حالا در دانشگاه ها و مجامع هنری و ادبی هم این رو می بینیم. آیا بزرگی رو می شناسید که بیاد و منم منم کنه؟؟؟؟ این انسانها شان خودشون رو خیلی خیلی بیشتر از این چیزها می دونن که بخوان با کوته فکران دربیفتن!!
و متاسفانه باید این جمله ی تولستوی رو بارها و بارها خوند و فهمید که الان هم همینه:
"چاپلوسان مزدور مردان واقعا بزرگ را نفی می کنند، زیرا مردم رجاله از عظمت و بزرگی تصور و استنباط خاصی دارند..."
حالا شاید کمی بیشتر بفمیمم استاد مصلح در این جلسه چه فرمایشات دقیق و عمیقی داشتند. وقتی می گن هنر سفارش پذیر نیست یعنی چه؟
اما متاسفانه انگار باید گفت همیشه گروه اندیشمندان در اقلیت بودند و اکثریت چون توانایی درک و فهم اونها رو ندارن به تصورات خودشون پناه می برن و تازه اونها رو نفی هم می کنن...در صورتی که اگر نگاه کنیم تمام درستاورهای بزرگ تاریخ تنها به دست همین عده ی اندک بوده که همیشه هم در خلوت و تنهایی خودشون بودن...
#11 سیما 1392-11-28 00:15
جامعه بدون وجود اندیشمند مگر می تواند ادامه حیات دهد؟ بدون هنر مگر می توان چیز تازه ای خلق کرد؟ اما متفکر و هنرمند نیاز به یک فضای آرامش دارد. مخاطب من، خودم و من هاییست که شاید در حمایت از بزرگانمان کوتاهی می کنیم و در این فضای مسموم جامعه شاهد زوال اندیشه ایم. ما به همه بزرگان خویش بدهکاریم. به استاد مصلح ها بدهکاریم.
چنین نشست هایی را باید ارج نهاد و تقدیر کرد؛ چرا که اندکند و پر ارزش!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692