• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • بررسي عناصر روايي در مجموعه شعر «مردن به زبان مادري» ؛ سروده: «روجا چمنكار» ، «‌غزال مرادي»

بررسي عناصر روايي در مجموعه شعر «مردن به زبان مادري» ؛ سروده: «روجا چمنكار» ، «‌غزال مرادي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

روجا چمنکار متولد سال 1360، شاعری که در استان بوشهر شهرستان برازجان در خانواده‌ای هنردوست چشم به جهان پیرامون خود بازگشود. وی تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته سینما در دانشگاه هنر تهران آغاز کرد، در دوره كارشناسي ارشد به تحصیل در رشته ادبيات نمايشي در همان دانشگاه پرداخت و سپس به فرانسه رفت و به تحصیل در رشته­ زبان‌های شرق (ادبیات معاصر فارسی) در مقطع دكترا ادامه داد. او جوایز متعددی در حوزه شعر دارد که از آن‌ها می‌توان به جایزه قیصر امین‌پور و جایزه شعر زنان خورشید نام برد.

آثار منتشر شده از روجا چمنکار «رفته بودی برایم کمی جنوب بیاوری» (۱۳۸۰/ نشر ثالث/ ایران) و «سنگ‌های نُه ماهه» (۱۳۸۱/ نشر ثالث/ ایران) و «با خودم حرف می‌زنم» (۱۳۸۷/ نشر ثالث/ ایران)، «مردن به زبان مادری» (۱۳۸۹/ نشر چشمه/ ایران)، «همیشه دری باز به دربه‌دری بودم» -آخرین دفتر که توسط نشر ناکجا (پاریس) برای اولین‌بار به چاپ رسیده است- می‌باشند.

مجموعه شعر «مردن به زبان مادری» نسبت به مجموعه‌های دیگر چمنکار به تکنیک و فرم گرایش بیشتری نشان داده و ساخت و بیان شعری‌اش کمی متفاوت‌تر است که به اعتقاد من توانسته زیبایی بیان و حس موجود در مجموعه‌های قبلی را نیز حفظ نماید به‌دلیل دید سینمایی شاعر آن المآن‌های روایی بسیاری دارد و زبان کتاب همچون سایر کتاب‌های منتشر شده در دهه‌هشتاد از سادگی برخوردار است اما سادگی درعین مفهوم‌سازی.

کجای دریا نشتی دارد/ که تمام رابطه‌های من عاشقانه می‌شوند/ خیس می‌شوند و به دریا می‌ریزند (صفحه 9)

همین‌طور که در سطرهای آغازی گفته شد شعر چمنکار زبانی ساده دارد. اما سادگی‌ای که متاثر از یک بستر روایی است و در تسلسل خود روایتی پنهان را آشکار می‌سازد. تصاویر ماهیت علت و معلولی ندارند و همین موضوع شعر را خیال‌انگیز می‌کند و بر زیبایی آن می‌افزاید. بافت بیانی ویژه‌ای به آن می‌دهد. تصاویر به‌کار رفته در اشعارش بکر هستند.

چراغ قرمز را بشکنی/ خونش را سربکشی/ و نشنوی ماشین‌ها پشت سرت بوق می‌‌زنند/ و همین‌طور ماه را/ از حلقوم آسمان بیرون بکشی/ وسط چهارراه بخوابانی/ بر زیبایی‌اش خاک بپاشی (صفحه 13)

همانطور که در نمونه شعر بالا دیده می‌شود سطرها به شیوه پلان به پلان چیده می‌شوند و قابلیت‌های تصویری سطرها قابل مشاهده‌اند، فضاسازی و حرکت را به‌خوبی در شعرهای دیگر او نیز می‌توان دید.

روایت ممکن است مضمون به مردم و اتفاقات جهان واقعی مربوط باشد که با نام روایتگر تجربه‌های شخصی شناخته می‌شود. چمنکار در سه اثر قبلی خود نیز از عناصری که در تجربيات شخصی جنس ملموسی دارد به‌کار گرفته است آثار قبلی رنگ و هویت جنوب را دارند دریا و نوع زندگی، گرچه «مردن به زبان مادری هم از چنین عناصری تهی نیست اما راوی از جنوب ذهن خود به مکآن‌های دیگری هم وارد شده است در واقع از فضای اسطوره‌ای جنوب گاهی خارج می‌شود و به زندگی اجتماعی روی می‌آورد.»

واگن‌های سیاه/ شکلات‌‌های سیاه/ زنان فروشنده/ از درب‌های قطار فاصله بگیرید/ در بر پاشنه‌ای بلند من چرخید (صفحه 26)

و برلایه‌های معنایی شعر می‌افزاید. در واقع چمنکار در این شعرها به بیان عواطف زنانه و مسائلی که قراردادهای اجتماعی آن‌ها را سرکوب می‌کند، به‌شکلی استعاری می‌پردازد. راوی متعلق به جهان ساختگی شعر است جهانی سورئال که کنش و واکنش در آن صورت می‌گیرد راوی به هیئت یک زن سخن می‌گوید زنی‌که به‌شکل یک «من» در شعرها وارد می‌شود دیالوگ می‌گوید و تخیل موجود در شعرهای او شکلی زنانه دارند.

در یک قاب بسته اتفاق می‌افتد/ با بوی سیر و سبزی و پیاز/ و مخلفات اتفاق در آشپزخانه/ چشم که می‌بندم/ از انکار اولین کلمات می‌آیی/ از انکار آب و آتش و درختان بلوط/ و میوه‌های سوخته در پیراهنم (صفحه 27)

بر کلاویه‌ی پشتم دست بکش/ بر جدار سخت سیاه و سفیدم/ نت‌ها را جابه‌جا کن/ بگذار روی اضلاع صدایت جن‌زده شوم (صفحه 46)

همانطور که در نمونه بالا می‌بینید نمادسازی در آن و تصاویر سوررئالی که می‌تواند به یک پیانو هیئت انسانی بخشیده و سپس در مسیر شعر به مکآن‌های دیگری برود حس آرمان‌خواهی و طنز نهفته در برخی شعرهای او نیز از دیگر ویژگی‌های این مجموعه است:

جلبلک‌ها را پرورش داده‌اند/ برای قطعه کوچکی از زندگی/ برای شکل تازه‌ای از جنگیدن جنگیدن جنگیدن/ تا کدام پیروزی (صفحه 47)

استفاده از داستان‌ها وافسانه‌ها و روایت‌های مردمی نیز تکنیکی دیگری است که چمنکار از آن بهره برده است و جالب این است که این داستان‌ها شکل دیگری در شعر یافته‌اند و دچار دگردیسی شده‌اند. مضمون سوررئال آثار چمنکار با افسانه‌هایی از این دست سازگار بوده و بر زیبایی شعر افزوده است و همانند مسير يك شبكه قابل شناسايى نه يك بار توليد بلكه يك توليد را اطمينان مى‌بخشد:

به تو برگردم از نمک ستونی می‌شوم/ به خودم کنیزی مصری/ که در کنار دوست داشتنت/ نداشتنت پاشیده می‌شود روی ویرانی‌ام/ می‌چسبد به زندگی‌‌ام (صفحه 56)

تمام قصه‌ها فرعی‌اند/ تمام دویدن‌ها کشک/ تمام بالا رسیدن‌ها دوغ/ تمام کلاغ‌ها دروغ/ و این‌ها تنور داغی است/ چسبده به ديوار بچگی‌ام

چمنکار با تشخص بخشیدن به زبان شعری خود بین مضمون‌های فردی و اجتماعی پیوند می‌زند راوی به کارآکتری آگاه تبدیل می‌شود بویژه اگر مخاطب آثار پیشین چمنکار را خوانده باشد می‌تواند مسیر حرکت روایی شعرها را به سهولت دنبال کند:

اتاق را تاریک کن/ چشمانت را ببند/ و صدایم را از پشت جهان بشنو/ که مار دوش‌هایش بر دریا چنبره زده‌اند (صفحه 88)

کلیجا دیگر نمی‌توانست جزیره امنی باشد/ هر روز/ صخره‌ها سخت‌تر می‌شدند/ جاده‌های دریایی تنگ‌تر (صفحه 89)

در مجموع می‌توان بافت بیانی شعرها در مجموعه‌ی «مردن به زبان مادری» را آکنده از استعارات نمادها و توصیف‌هایی خیالی دانست که نظمی نمادین داشته و هم زبانی که ویژگی‌های زنانه آن می‌تواند نقطه‌قوتی برای مجموعه شعر محسوب گردد. اگرچه برخی پایان‌بندی‌ها شکلی نامتعارف دارد. اما نحوه بیان مفاهیم و تصاویر زیبای شعر او و همین‌طور روایت پلان به پلان شعرها و نوستالژی موجود در آن‌ها موجب می‌شوند تا مجموعه‌ شعر «مردن به زبان مادری» خواندنی و لذت‌بخش باشد.

منابع:

  1. 1.مردن به زبان مادری؛ مجموعه شعر روجا چمنکار؛ تهران؛ نشرچشمه؛ 1388؛ چاپ دوم 1389

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692